بحران آب و ریزگردها

ه همت اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و کشاورزی ایران همایشی تحت عنوان- بحران مدیریت منابع آب‌های زیرزمینی کشور - در محل اتاق بازرگانی برگزار شد. پرداختن به مسایل سیاسی، نگاه‌ها را از واقعیت‌های پیرامونی دور نگه داشته است تا جایی که حقایق بعضا تلخ اطرافمان مغفول مانده‌اند. موضوع آب چه برای شرب و چه برای کشاورزی و صنعت، واقعیت تلخی است که در حال تبدیل‌شدن به بحرانی زیست‌محیطی است. هم‌اکنون ٤٥٠هزارچاه مجاز مشغول برداشت از آب‌های زیرزمینی هستند. آمار چاه‌های غیرمجاز متفاوت است.   تعداد برداشت کل آب زیرزمینی و آب سطحی روی‌هم در سال‌های اخیر به ١٠٤میلیاردمترمکعب در سال رسیده است. به گفته وزیر نیرو، آمار آب‌های تجدیدشونده ١٢٠میلیاردمترمکعب است که به‌سرعت به مرز منابع آب‌های تجدیدشونده نزدیک می‌شویم. آماری که در این همایش یک‌روزه از ناحیه متخصصان و صاحب‌نظران ارایه شد، وظیفه دولت را در مقابله با بحران پیش‌رو سنگین می‌کند. هم‌اکنون ٨٥درصد از پتانسیل آبی کشور مصرف می‌شود، درحالی‌که شاخص جهانی آن ٤٠درصد است. اضافه برداشت ٤٥درصدی به محیط زیست اطراف و اکولوژی کشور ضربه جبران‌ناپذیری وارد می‌کند. هم‌اکنون ٥٥درصد نیاز این حوزه که به عبارتی ٦٠‌میلیارد‌‌متر‌مکعب می‌شود از محل آب‌های زیرزمینی تامین می‌شود. کارشناسان براین باورند که حداکثر ظرفیت منابع آب‌های زیرزمینی ٥٠‌میلیارد‌‌متر‌مکعب است. 


 یعنی سالانه حدود ١٠‌میلیارد‌‌متر‌مکعب بیش از ظرفیت از آب‌های زیرزمینی برداشت می‌کنیم که باعث افت سطح سفره‌های زیرزمینی آب در اغلب دشت‌های کشور می‌شود. هم‌اکنون از ٦٠٩دشت حاصلخیز کشور، ٤٩٩دشت با افت شدید آب روبه‌رو هستند و سالانه بین یک تا سه‌متر افت سطح آب‌های زیرزمینی را شاهد هستیم. از ٦٠٩دشت کشور ٢٩٧دشت از نظر برداشت آب به مرحله بحرانی رسیده‌اند. برای رسیدن به این مرحله در سال‌های گذشته دست‌روی‌دست گذاشتند و روند برداشت اینگونه شد. برداشت آب از منابع زیرزمینی در آخر دهه٥٠ حدود ٢٢‌میلیارد‌‌متر‌مکعب بود، ظرف ١٠سال یعنی در آخر دهه٦٠، این برداشت دوبرابر شد و از مرز ٤٤‌میلیارد‌‌متر‌مکعب گذشت. در پایان دهه٧٠ هم این روند ادامه یافت و به مرز ٥٨‌میلیارد‌‌متر‌مکعب رسید. آمارها نشان می‌دهد که در پایان دهه٨٠ به گفته یکی از متخصصان، «جنون» برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی از مرز ٦٢میلیون‌متر‌مکعب گذشت و هم‌اکنون به مرز ١٠٤میلیاردمترمکعب رسیده است. سوال مهم این است: آبی که هم‌اکنون از سفره‌های زیرزمینی برداشت می‌کنیم صرف تولید چه محصولاتی می‌شود و آیا تولید هرمحصول باتوجه به نیاز آبی تولید در داخل صرفه اقتصادی دارد؟ مقدار بهره‌وری آب در محصولات اساسی را باید سرلوحه تنوع کشت در کشور قرار دهیم. در شرایط حاضر بهره‌وری اقلام مهم تولیدی در کشور؛ گندم حدود ٤٥درصد، جو ٥٦درصد، ذرت ٤٠درصد، برنج ٢٣درصد و سیب‌زمینی ٦٦/١‌کیلو‌گرم‌بر‌متر‌مکعب است. یعنی با استفاده‌ از یک‌متر‌مکعب آب، ٤٥درصد کیلو‌گرم گندم به دست می‌آید و دیگر محصولات هم به همین ترتیب است. حال اینکه بنابر گزارش فائو، بهره‌وری متعارف جهانی در محصولات ذکرشده به ازای هرمتر مکعب، ٧٥درصد گندم، ٧٢درصد جو، ١/١درصد ذرت، ٤٤درصد برنج، ٢٤/٤درصد سیب‌زمینی است. به زبانی ساده در ایران با مصرف یک‌‌متر‌مکعب آب در‌حال‌حاضر ٤٥٠گرم گندم تولید می‌شود که سرانه جهانی آن ٧٥٠گرم است، یا با مصرف یک‌متر‌مکعب آب در ایران یک‌کیلو ‌و‌٦٦٠‌گرم سیب‌زمینی برداشت می‌شود، در‌حالی‌که سرانه آن چهار‌کیلو ‌و‌٢٤٠‌گرم است. حال این پرسش مطرح می‌شود آیا اقتصادی است که آب پرهزینه کشور را صرف کشت محصولاتی بکنیم که به مراتب از سرانه دنیا برداشت کمتری داریم؟ میزان مصرف آب برای تولید محصول در کشور متفاوت است. برای مثال کرمانشاه دارای بالاترین عدد بهره‌وری گندم (٩٢٠‌گرم بر‌متر‌مکعب آب) در کشور است، در حالی‌که در خراسان رضوی کمترین مقدار، ٣٥٠گرم است. بر همین اساس بالاترین عدد بهره‌وری سیب‌زمینی برابر با ٤/٢‌کیلوگرم‌بر‌متر‌مکعب آب در جنوب کرمان و آذربایجان شرقی و کمترین مقدار آن با ١/١‌کیلوگرم‌بر‌متر‌مکعب آب در لرستان است. به دیگر سخن، با یک‌متر‌مکعب آب در جنوب‌کرمان دو‌کیلو ‌و٤٠٠‌گرم سیب‌زمینی برداشت می‌کنیم، در حالی‌که با همین مقدار آب در لرستان یک‌کیلو‌ و‌یکصد‌گرم. پرسش این است: چرا باید همین روش کشت در لرستان ادامه پیدا کند که محصول یکسال جنوب کرمان مساوی است با دو سال و چند ماه لرستان، یا گندم یکسال کرمانشاه مساوی است با حدود سه‌سال ‌خراسان؟ در جنوب خراسان، کشت زعفران با توجه به کم‌آبی و نیاز اندک زعفران به آب باید مورد حمایت قرار بگیرد و از کشت گندم خودداری شود. سطح آب‌های زیرزمینی در کشور به پایین‌ترین میزان خود رسیده است در بعضی از مناطق محلولی که استخراج می‌شود دیگر فرمول ساده آب یعنی H٢O را ندارد بلکه پر است از املاح که باعث تغییر Ec آب شده که تاثیر منفی بر تولید گیاه گذاشته است. بحران آب در کشور حتمی است.  هم‌اکنون آب‌های جبهه‌جنوبی و مرکزی رشته کوه البرز از منطقه طالقان تا جاجرود؛ یعنی آب سدهای طالقان، کرج، لتیان، لار و ماملو -که دشت قزوین و ساوجبلاغ و ری و ورامین را آبیاری می‌کرد و انبار غله ایران بود- روانه لوله‌های آب شرب و بهداشتی جمعیت مهاجر از روستاها به تهران شده است. فشار مضاعفی که در اثر برداشت آب‌های زیرزمینی وارد شده و آن را صرف کشت‌های غیراقتصادی می‌کنیم رگ و پی خاک کشورمان را خشکانده و فریادواره «ریزگرد‌ها» به آسمان بلند شده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد