معلوم نیست در برزیل چه بر سر جواد گذشته یا بازی جلوی آرژانتین تا چه اندازه اعتماد به نفس او را بالا برده که چنین از موضع بالا حرف میزند. این حرفها را دوباره بخوانید: «این چیزها (تعویض لباس با بازیکن حریف) برایم کوچک است. همین کسی که از من ایراد میگیرد اگر جلویم بیاید برای دریافت لباسم خواهش میکند و اگر مسی را ببیند به گریه میافتد. افرادی میتوانند درباره من حرف بزنند که بخشی از افتخاراتم را داشته باشند.» احتمالا کاپیتان که خویشتنداری خود را از کف داده از یک مصاحبه رنجیده. احتمالا در این مصاحبه کسی او را بابت تعویض پیراهنش با مسی زیر سئوال برده و باز احتمالا، فرد مصاحبهکننده زیاد شاخص نبوده. البته نگارنده افتخارات نکونام در دو فوتبال ندارد، حتی دستکم بخشی از آن را پس طبق گفته کاپیتان، نمی تواند دربارهاش حرف بزند اما در کمال احترام، برخلاف خواسته نکونام، ذکر چند نکته ضروری است.
1)
لحن حرفهای نکونام به هیچوجه برازنده کاپیتان تیم ملی نیست. آن کسی که از نکونام ایراد گرفته - و ما نمیدانیم کیست – شاید پیراهن مسی را بگیرد اما رغبت بالایی برای گرفتن پیراهن نکونام ندارد. یا اگر بدش نمیآمد این کار را انجام دهد با این مصاحبه دیگر چنین کاری نمیکند. غرور از نکونام میبارد. البته کاپیتان در این مدت با رسانهها ارتباط خوبی داشته اما در جایگاهی که او قرار دارد، باید حواسش بیشتر از اینها جمع باشد.
2)
طبق خطکشی نکونام تعداد معدودی در فوتبال ایران هستند که میتوانند درباره او حرف بزنند. با این تعداد بازی ملی، سابقه بازی در لالیگا، کاپیتانی تیم کیروش... نه، تعدادشان زیاد نیست. خب، تکلیف چیست؟ آیا کسی حق اظهارنظر درباره او را ندارد؟
یقینا این اظهارنظری اشتباه و پر از ایراد است. جواد وقتی پذیرفت پیراهن تیم ملی را بپوشد در واقع پذیرفت 77 میلیون ایرانی درباره او اظهارنظر کنند. نکونام در خود چه دیده که تا این اندازه خویش را دست بالا گرفته؟ طبعا فردی که مورد نقد قرار میگیرد باید از خود دفاع کند اما نه با این ادبیات. کاپیتان جواد میتوانست به شکل درستتری منتقد خود را زیر سئوال ببرد، نه این که اظهارنظری کند که سایرین از آن برداشت غرور و تکبر کنند.
3)
احتمالا به نکونام برخورده که دربارهاش گفتهاند او در ابتدای بازی قرار و مداری با مسی گذاشته تا پیراهن این فوق ستاره دنیای فوتبال را قبل از این که سایرین تصاحبش کنند، از آن خود سازد. کما این که از مصاحبهاش نیز این دلخوری هویداست. با این حال ابهاماتی وجود داردکه باید روشن شود. به طور مثال آن طور که از عکس دو نفره مسی و خانزاده مشخص است مسی پیراهنش را در آورده و طبعا آن را به یکی دیگر داده. به یک بازیکن. در عکسی که خانزاده در ابتدا آن را در صفحه شخصیاش قرار داد (این طور که رسانهها نوشتهاند) در دستان مسی یک پیراهن قرمز رنگ که به احتمال قوی، پیراهن تیم ملی ایران بوده، دیده شده. پس تعویض پیراهن میان مسی و یک ملیپوش ایرانی صورت گرفته. در آن صحنه نزدیکترین افراد به مسی خانزاده و عکاس عکس دو نفره مسی و خانزاده بودهاند و آن طور که کسب اطلاع کردیم، این عکاس کسی نبوده جز جواد نکونام. نمیخواهیم به صراحت بنویسیم که جواد پیراهن مسی را گرفته (اگر هم گرفته باشد به قول خود نکونام افتخاری است) اما اگر او نگرفته پس چه کسی صاحبش شده؟ چرا خانزاده عکس اول را برداشته و پس از کراپ کردن (حذف بخشی از دستان مسی که پیراهن تیم ملی ایران در آن دیده می شود) مجددا آن را در صفحه شخصیاش گذاشته؟ آیا توصیهای به او شده بود؟
4)
جواد در برزیل زحمت کشید و همه ایران قدردان زحمات او هستند. او جزو تیمی بود که همه ایران به آن افتخار میکنند. اما کاپیتان تیم ملی نباید با اظهارنظرهای اینچنینی آن همه تلاش و فداکاری را تحتالشعاع قرار دهد و طوری حرف بزند که بوی خودبینی و خودشیفتگی دهد.
هیچکس نکونام را به خاطر تعویض لباسش با مسی زیر سئوال نمیبرد. هیچکس نمیگوید و نمینویسد که نکونام با این اقدام - اگر آن را انجام داده باشد – خودش را کوچک کرده. همه بازیکنان دنیا دوست دارند لباسشان را با مسی تعویض کنند. جواد باید خویشتنداری بیشتری داشته باشد. نباید منتقدان خود را به شیوه خودشان بکوبد. این روزها بیلبوردهای جالبی در سطح شهر نصب شده که عبارت فوقالعاده جالبی روی آن به چشم میخورد: «شر بدی را با نیکی دفع کن». کاپیتان که در برزیل حضور داشته، طبعا این تابلوها را ندیده است.