اصلاح طلبان در مسیر پیروزی ؛ دیروز پاستور؛ امروز بهشت؛ فردا بهارستان

خیابان بهشت دو ماه و نیم پس از انتخابات 24 خرداد ماه؛ اصلاح طلبان پس از یک دهه دوری از قدرت بتدریج در صحنه سیاست رخ نشان می دهند. این پیروزی نمایان و البته نمادین که با انتخاب مسجد جامعی  به ریاست شورای شهر چهارم رقم خورد اگر تنها معطوف به همین فعل و انفعال مورد بررسی قرار گیرد بی گمان نمی تواند اهمیت خطیر و راهبردی خود و تاثیر و تاثری که بر سپهر سیاسی گذاشته و خواهد گذاشت را بازتابی تمام نما دهد. 
نکته جالب توجه در این میانه آنست که همان نهاد و همان رویکردی که روزگاری به پاشنه آشیل اصلاح طلبان تبدیل شد و افول آنان در صحنه سیاست ایران را رقم زد اکنون در نقطه مقابل و با تغییر رویکرد هدفمند اصلاح طلبان به نقطه قوت آنان بدل شده و میرود که سرنوشتی متفاوت برای جناح چپ نظام در دهه چهارم انقلاب برای آنان رقم بزند.
درست ده سال پیش در انتخاباتی که دایره شمول کاندیداهای آن بیش از همیشه باز و فراخناک بود، خروجی رقم خورد که هیچ کس را یارای تصور آن نبود. لیستی با عنوان رایحه خوش خدمت در انتخاباتی که پائین ترین مشارکت در طول تاریخ انقلاب را به نام خود ثبت و ظبط کرد، به طور کامل و با 15 عضو کرسی های شورای شهر را در اختیار گرفت، لیستی که مهدی چمران را در راس خود می دید و همو نیز به عنوان رئیس شورای شهر برگزیده شد. این اولین پیروزی اصولگرایان نقطه عزیمتی شد برای فتح قله های موفقیت در سپهر سیاست؛ دو سال بعد شهرداری که همین شورای شهر آن را انتخاب کرده و زمینه برکشیدنش در عرصه سیاسی را فراهم آورده بود بر مسند ریاست جمهوری تکیه زد و این آخرین سنگر توفق اصلاح طلبان نیز از دست آنان خارج شد البته برگ برنده اصولگرایان نه معطوف به خودشان که در عمل به دست رقیب قوام یافت.
انشقاق و افتراقی که در جبهه اصلاح طلبان رقم خورد مهمترین قطعه پازل انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم بود. این طیف با کثرت کاندیداها وارد گود رقابت شد و به رغم آنکه در مرحله اول انتخابات مجموع کاندیداهای این جریان در برابر کاندیداهای رقیب برتری نمایانی داشت و من حیث المجموع آنان نزدیک به سه برابر رقبای سنتی اصولگرا رای آورده بودند در نهایت با شکست آرا کاندیدایی که تنها 5 میلیون و خورده ای رای منسجم جریان اصولگرا را پشت خود داشت به مرحله دوم رفت و بدیهی بود که در شرایط خاص آن دوران وی کار سختی برای پیروزی در دور دوم انتخابات نداشت.
در مجموع می توان گفت انفعال مردم ( انتخابات شوراها) تشتت و چند دستگی اصلاح طلبان (انتخابات نهم ریاست جمهوری) و انسجام و بازی هوشمندانه اصولگرایان (انتخابات شوراها و ریاست جمهوری) سه عامل مهمی بودند که با همپوشانی یکدیگر زمینه ساز تغییر آرایش صحنه سیاسی ایران را فراهم آوردند و نزدیک به یک دهه تمامی مناصب انتخابی و انتصابی را در کف اختیار اصولگرایان قرار دادند.
پس از سال 88 و حواشی پیرامونی که حول و حوش انتخابات رقم خورد، دایره کنش گری اصلاح طلبان آنچنان محدود و محصور گردید که بخش عمده ای از اصولگرایان از تشییع تابوت اصلاح طلبی خبر داده و رسانه هایی چون کیهان کوچک ترین کنش گری این نحله سیاسی را نیز برنتافته و شدید ترین هجمه ها را متوجه این جریان سیاسی می کردند تا بدانجا که دیدارهای متداول و معمول میان شخصیت های سیاسی اصلاح طلب نیز با محدودیت ها و مضایق بسیاری روبرو بود و در چنین فضایی اصلاح طلبان وارد گود انتخابات ریاست جمهوری یازدهم شدند انتخاباتی که در این دوره همزمان با انتخابات شوراهای شهر و روستا برگزار می گردید و از اهمیت مضاعفی برخوردار بود.
اصلاح طلبان در برابر آزمونی بزرگ قرار داشتند. آنان می توانستند با بی عملی و انفعال خود را تسلیم شرایط موجود کنند و تن به فرآیندی بدهند که در نقطه غایی حذف و هدم آنان از عرصه سیاسی را بدنبال داشت و رقیب نیز این آرزو را در سر می پروراند. دومین راهکاری که در برابر اصلاح طلبان قرار داشت این بود که فارغ از مضایق پیرامونی قائم به ظرفیت های درونی کنشی معقول؛ هدفمند و راهبردی را مد نظر قرار دهند آنان می بایست برای حصول نتیجه نه تنها بر مشکلات بیرونی فایق می آمدند بلکه باید با دوری جویی از اشتباهات گذشته در این فرصت باقیمانده از تنها روزنه نهایی باقی مانده استفاده کرده و بازی مرگ و زندگی را با برون دادی مطلوب به نفع خود رقم می زدند.
هشت سال پیش انشقاق اصلاح طلبان پل پیروزی اصولگرایان شد و این بار وضعیتی دیگرگونه رقم خورد؛ اصلاح طلبان به اتحادی راهبردی نایل شدند و برگ برنده خود را پس از سال ها بر زمین زدند؛ اجماع رخ داد. اصلاح طلبان نشان دادند که می توانند در سخت ترین شرایط بهترین برون داد ممکن را رقم بزنند و این نکته ای بود که صحنه معادلات سیاسی را دچار دگرگونی اساسی کرد.
فارغ از عارف یا روحانی یا آرای آنان و طیف ها و شخصیت های حامی شان این ائتلاف از آن رو حایز اهمیت بود که این پیام را برای توده های حامی در بر داشت که اصلاح طلبان پس از آن انشقاق ها و فرصت سوزی ها این بار واقع گرایانه و عمل گرایانه به میدان آمده اند و  برغم تمامی کاستی ها در راستای تغییر فضا همدل و همنگر شده اند و این نکته ای بود که خیزش مردمی را تنها طی چند روز در بین لایه های مختلف و متکثر جامعه رقم زد، مردمی که دلزده از فرآیندها و رویکردهای جاری و ساری در کشور بودند روزنه ای از امید را یافته بودند و نمی خواستند این هم افزایی خردمندانه را بی پاسخ بگذارند و به ثمن بخس آن را از دست رفته ببینند که خود نیزپیش تر ثمره انفعال و کناره جویی را با گوشت و پوست خود لمس کرده بودند اما این اتحاد و اجماع تنها تاثیرش را در بر انتخابات ریاست جمهوری نگذاشت.
علاوه بر انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات شوراها نیز متاثر از این اجماع و اتحاد شد و مردم با حضور پر رنگ تر خود در این انتخابات نزدیک به نیمی از لیست اصلاح طلبان را به خیابان بهشت فرستادند.
اصلاح طلبان با اجماع خود با یک تیر دو نشان زدند و اصولگرایان را آچمز کردند. پس از شکست آنان در انتخابات ریاست جمهوری امروز صبح دومین تاثیر نمایان آن اجماع امروز در خیابان بهشت خود را نشان داد. مهدی چمران که روزگاری با آمدنش به شورای شهر و ریاست بر این نهاد آغازگر تفوق این طیف بر صحنه سیاست شده بود امروزدر رقابت با رقیب اصلاح طلب خود صحنه را واگذاشت و پس از ده سال از این کرسی خداحافظی کرد و حال اصلاح طلبان به نظر میرسد با فتح شهرداری تهران گام بزرگی در راستای استقرار و قرار خود در معادلات سیاسی برداشته باشند.
اصلاح طلبان اکنون با این فعل و انفعالات به این خود باوری رسیده اند که در سخت ترین شرایط ممکن نیز می توانند کنش راهبردی و نتیجه بخش را به منصه ظهور برساند و اکنون با پیروزی در این دو آوردگاه بی گمان آنان آماده می شوند تا در انتخابات مجلس پیش رو سومین قطعه پازل پیروزی را تکمیل کنند. نکته ای که دور از دسترس نیست و با اتفاق و اجماع و حرکت در مسیر هم افزایی مستعجل و قریب به نظر می رسد.  
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد