تحلیل مسابقه اسپانیا - ایتالیا

اسپانیا 1 - 1 ایتالیا

اسپانیا بدون مهاجم آغاز کرد و ایتالیا با سیستم 2 – 5 – 3

نبرد بین دو سیستم تاکتیکی متفاوت و غیر متعارف در فوتبال اروپا به ندرت در مسابقات ملی شکل می گیرد.
ویسنت دل بوسکه ظاهرا سه انتخاب در خط حمله بین آلوارونگردو ، فرناندو لورنته و فرناندو تورس داشت ، اما ترجیح داد از گزینه ی دیگری، یعنی مهاجم کاذب خود استفاده کند که در نتیجه سسک فابرگاس و داوید سیلوا به عنوان بازیکنانی با بالاترین توانایی پخش توپ در سطح زمین در این مسابقه شناخته شدند.


چزاره پراندلی با سیستم 2 – 5 – 3 که در تمرینات دو هفته اخیر خود اجرا کرده بود، به میدان آمد ، بدین معنی که دانیله دروسی نقش تهاجمی در این سیستم داشت، امانوئله جاکرینی در اولین حضور ملی خود در پست دفاع هافبک چپ انجام وظیفه کرد .

اسپانیا طبیعتا زمان بیشتری توپ را در اختیار داشت و شاید سازنده تر و خلاق تر در زمین ظاهر شد . اما سیستم پراندلی به نظرموثرتر بود.

اسپانیا با سه مهاجم کار می کرد که هیچکدام موفق نشدند اختار دفاع ایتالیا را به هم بریزند، غیر از مواقعی که یک جای خالی بین خطوط پیدا می شد. ایتالیا در واقع از اینکه این فضا را در اختیار آندرس اینیستا، فابرگاس و سیلوا قرار می داد به شکلی خوشحال بود، زیرا آنها در این فضا با دفاع مستحکم ایتالیا برخورد می کردند، جایی که سه مرد میانی دفاع ایتالیا روی سه مهاجم اسپانیا تمرکز کرده بودند.

با وجود هافبک هایی که بهترین پاسورهای دنیا در بین شان در تیم اسپانیا بازی می کردند، این منطقه علی رغم انتظار به منطقه ای غیر جذاب تبدیل شده بود، زیرا یک یارگیری نفر به نفر شدید توسط ایتالیایی ها با سه هافبک اسپانیا اجازه ی هیچگونه چرخش ، حرکت و یا نفوذ از جناحین را به آنها نمی داد.

در کناره ها یک نبرد تمام عیار بین بال های ایتالیایی و دفاع های اسپانیایی در جریان بود. روی کاغذ به نظر می رسید اسپانیایی ها بتوانند به راحتی از کناره ها حرکت و نفوذ کنند، اما به دلیل اینکه اینیستا و سیلوا به عمق نفوذ می کردند که باز هم با سه دفاع متمرکز ایتالیا روبرو می شدند، در کناره ها هم دفاع های اسپانیا در نبرد تن به تن با بال های ایتالیا نمی توانستند کار چندانی از پیش ببرند.

در آخر اسپانیا در عقب زمین بازیکن پشتیبان کارآمدی نداشت و آنتونیوکاسانو به همراه ماریو بالوتلی با حرکت در فضاهای زیاد و کشیدن توپ به اطراف زمین قبل از اینکه بخواهند از دفاع اسپانیا گذر کنند، آنها را از پست اصلی شان دور می ساختند.

ایتالیا حدود 35% از زمان، توپ را در اختیار داشت، اما آنها باعث بوجود آمدن مشکل برای اسپانیا در زمان تصاحب توپ می شدند به طوری که وقتی اسپانیا حرکت خود را از عقب زمین آغاز می کرد به علت پرس شدید ایتالیا، نمی توانست توپ را به کناره ها برده و به سمت دروازه ی ایتالیا حمله کند.

اصلی ترین مشکل اسپانیا به نظر در کناره ها بود، همانطور که قبلا اشاره شد با نبرد سه به سه که دفاع های ایتالیا با اینیستا و فابرگاس و سیلوا داشتند، در هنگامی که توپ را از آنها می گرفتند ، با پاس به بال های خود زمان و فضای زیادی در اختیار کریستین ماجو و جاکرینی قرار می گرفت ، چرا که دو مدافع کناری اسپانیا یعنی جوردی آلبا و آلوارو آربلوئا اغلب خیلی عقب بودند .

به عبارت دیگر وقتی ژاوی هرناندز با فریاد به آربلوئا می گفت که پرس کند ، امکان این کار از طرف این بازیکن وجود نداشت، چون اگر دو دفاع کناری اسپانیا می خواستند به جلو آمده و بال های ایتالیا را پرس کنند، آنگاه بالوتلی و کاسانو در محوطه جریمه اسپانیا در موقعیت دو به دو با دو دفاع آخر اسپانیا قرار می گرفتند که بسیار خطرناک بود، پس دفاع های کناری مجبور بودند به دفاع های مرکزی خود کمک کنند و همین امر سبب می شد ایتالیایی ها با خیال راحت با یک پاسکاری بین پنج بازیکن عقب زمین خود و سپس رساندن پاس به پیرلو بتوانند به راحتی از فضاهای خالی استفاده کنند. پیرلو هم با ارسال پاس های طولی خوب که در این امر استاد است، دو مهاجم ایتالیا را صاحب توپ می کرد و وظیفه ی دانیله دروسی هم پس از گرفتن توپ تغذیه ی بال های ایتالیا بود.

زمانی که توپ در اختیار اسپانیا بود، به علت وجود بازیکنان خلاق زیاد در این تیم و عدم وجود بال های سرعتی، سرعت انتقال توپ از هافبک به حمله بسیار کند بود. دل بوسکه از طرفی با مشکل عرض بازی مواجه بود، چون در کناره های اسپانیا حرکت جندانی به سمت جلو انجام نمی شد و از طرف دیگر عدم وجود یک مهاجم که بتواند از پاس های عمقی پشت دفاع که شگرد اسپانیایی ها بود استفاده کند، باعث می شد که تمام پاس های عمقی که از سوی هافبک ها صادر می شد بی نتیجه بماند.

جورجوکیه لینی و لئوناردو بونوچی با تکل های بی مهابا و انجام وظایف خود به نحو احسن در جاهای تعیین شده اجازه ی هیچ گونه نفوذ را به اسپانیایی ها نمی دادند و بلافاصله بعد از اینکه توپ در اختیار سیلوا یا فابرگاس قرار می گرفت روی پای آنها می رفتند. دروسی هم با قدرت بازی خوانی فوق العاده ی خود و تکل های به موقع مانع حرکت اسپانیایی ها می شد و بدین ترتیب بود که همواره یک بازیکن پشتیبان پشت سر دیواره ی دفاعی ایتالیا وجود داشت و در تمامی مواقع، اسپانیایی ها با موقعیت سه به چهار ( به نفع ایتالیا )، مواجه می شدند.
زمانی که سیلوا صاحب توپ می شد مجبور بود به بازی تاخیر بدهد و با پاس های رو به عقب امکان شکل گیری دفاع ایتالیا را فراهم می کرد و در این زمان کاملا عدم وجود یک مهاجم که بتواند در عمق نفوذ کند یا بال هایی که با سرعت از کناره ها حرکت کنند در تیم اسپانیا احساس می شد.

در واقع نقش سیلوا و فابرگاس به عنوان مهاجمان کاذب بدون وجود یک بازیکن در عمق دفاع ایتالیا ناقص بود و همین امر سبب می شد با وجود پاسکاری های زیبا و بدون نقص اسپانیایی ها در زمین ، نتوانند موقعیت گل روی دروازه ی ایتالیا ایجاد کنند.

در آغاز نیمه ی دوم با حرکت های ژاوی به سمت جلو و حمایت او از طریق سرخیو بوسکتس و ژابی آلونسو، قدرت حرکت ژاوی در زمین بیشتر شده و توانست به عنوان یک بازیکن آزاد در فضاهای بیشتری توپ را به گردش در آورد و باعث ایجاد موقعیت های شوت زنی برای خود و هم تیمی هایش شود.

شاید آنها می خواستند همانند جام جهانی آفریقای جنوبی، در نیمه ی اول اقدام به حفظ توپ و پاسکاری های مکرر کرده و با فشار زیاد در نیمه ی دوم برحریف غلبه کنند. اما عدم وجود دفاع مطمئنی چون کارلوس پویول، دست دل بوسکه را برای چنین اقدامی بسته بود و نمی توانستند بی مهابا به جلو بروند کما اینکه در چند موقعیت بالوتلی توانست از سد سرخیو راموس عبور کند و او را مجبور به زدن تکل های خطرناک کرد.

تعویض ها

تعویض دی ناتاله تعویض محتملی بود. او یک مهاجم کلاسیک است که عاشق کانال زدن از بین دفاع و حرکت های عمقی تیزهوشانه به پشت دفاع است و دیدیم که پس از تعویض وی با بالوتلی خیلی زود ایتالیا به نتیجه رسید و به گل اول خود توسط این بازیکن دست پیدا کرد.

اما بلافاصله اسپانیایی ها نشان دادند که چگونه می توانند از سیستم مهاجم کاذب استفاده کنند و با حرکت سیلوا در بین مدافعان و حرکت نفوذی فابرگاس توانستند قفل دروازه ی ایتالیا را باز کنند.

ورود خسوس ناواس به جای سیلوا باعث شد که نقش تهاجمی اسپانیا بلافاصله کم شود و فقط فابرگاس در نقش مهاجم بازی کند چون ناواس بیشتر حرکت در امتداد خط را انجام می داد.

بلافاصله دل بوسکه با وارد کردن فرناندو تورس این مشکل را برطرف کرد به طوری که او بعد از ورودش یکبار با بوفون تک به تک شد که با تکل هوشمندانه ی بوفون نتوانست دروازه ی ایتالیا را باز کند و یک بار دیگر هم با یک - دویی که با ژاوی انجام داد یک ضربه چیپ به توپ زد که از بالای دروازه به بیرون رفت ولی نشان داد که فرق یک مهاجم کلاسیک با هافبک تهاجمی در نقش مهاجم کاذب چقدر زیاد است و در چند دقیقه ای که در زمین بود چندین موقعیت خطرناک را روی دروازه ی ایتالیا ایجاد کرد .

ایتالیا هم یک موقعیت عالی بدست آورد . زمانیکه سپاستین جوونیکو جایگزین کاسانو شد و در واقع سیستم ایتالیا به 1 – 1 – 5 – 3 تغییر یافت ، نقش دی ناتاله همانی شد که در اودینیزه داشت و جوونیکو با یک پاس چیپ او را در موقعیتی عالی قرار داد که او نتوانست ضربه ی آخر را در حالتی نامتعادل به گل دوم ایتالیا تبدیل کند.

ایتالیا در دقایق پایانی با خستگی مفرطی مواجه بود و اشتباه پراندلی که عدم استفاده ی زودتر از نوچرینو بود، می توانست ایتالیا را متحمل یک شکست در دقایق پایانی کند.

در پایان باید گفت سیستم پراندلی بهتر از دل بوسکه جواب داد و با اینکه بازیکنان ایتالیا از سطح پایین تری برخوردار بودند اما با تاکتیکی که پراندلی به کار برد سبب شد بتوانند بازیکنان قدر اسپانیا را مهار کنند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد