انحراف‌های ورزشکاران، پس از خداحافظی از ورزش

ماجرای علی اکبریان، آخرین نمونه از کج‌روی‌های ورزشکاران نیست؛ همان‌طور که اولین نمونه هم نبود.

میثم بهرامی / «متهم 40 گرم کراک داشته که هروئین با خلوص بالاست. او در شرایط روحی متعادل اعتراف کرده که این مواد برای خودش بوده و مصرف هم می‌کرده.» وقتی شهریاری، بازپرس پرونده علی اکبریان این حرف را زد، دیگر کسی نمی‌توانست توجیه‌های همیشگی را به زبان بیاورد، توجیه‌هایی که برای مبرا کردن ورزش و ورزشکاران از ناهنجاری‌ها به کار می‌رفت.

علی اکبریان، فوتبالیست معروف دهه هفتاد که عضو  استقلال  و پرسپولیس بود ، به خاطر حمل 40 گرم کراک  در روزهای پس از فوتبالش دستگیر شد تا این دستگیری، روی دیگر شهرت را نشان دهد ن؛ چهره‌ ی روزگار پس از شهرت و فراموشی. روزگاری که دیگر خبری از هجوم مردم برای گرفتن امضای یادگاری نیست.

اکبریان گرچه نمونه‌ای ویژه بین ورزشکارانی است که دچار ناهنجاری‌های اجتماعی شده‌اند، اما شرایط خاص او که می تواند برایش حکم اعدام را به همراه داشته باشد، باعث شده  بیشتر از سایر نمونه‌ها به چشم بیاید. اما او نه تنها اولین نمونه از ورزشکاران خاطی که قطعا آخرین نمونه هم نیست. پیش از این هم ورزشکارانی بوده‌اند که دستگیر شده‌اند و خبر دستگیری آن‌ها تا این حد به سوژه مطبوعات بدل نشده و البته بودند ستاره هایی که هنوز هم پرونده های جنجالی زندگی شان نقل رسانه هاست.

چند سال قبل، زمانی که عزیز محمدی رئیس فعلی سازمان لیگ هنوز در فوتبال ایران به قدرت نرسیده بود و تنها سرپرست تیم ملی امید بود، در گفت‌وگویی دوستانه با چند خبرنگار گفت: «نگاه نکنید که خبری از کارهای خلاف فوتبالیست‌ها منتشر نمی‌شود. کافی است یک بار سری به پرونده‌های قضایی بزنید تا ببینید چقدر از آن‌ها مربوط به فوتبالیست‌هاست. اگر کمی تحقیق کنید می‌بینید هفته‌ای چند فوتبالیست با ضمانت مدیران باشگاه‌هایشان از بازداشتگاه آزاد می‌شوند.»

حدودا 5 سال بعد از این اظهار نظر عزیز محمدی بود که ماجرای علی اکبریان علنی شد و به رسانه‌ها کشید. و حالا، در شرایطی که هنوز پرونده اکبریان بسته نشده، یکی از ملی‌پوشان ورزش‌های رزمی نیز پشت میله‌های زندان است. این ملی‌پوش که مدال طلای رشته ورزشی خود را در مسابقات دانشجویان جهان دارد و حتی نماینده ایران در المپیک پکن نیز بود، حدودا سه ماه است که به جرم آدم‌ربایی پشت میله‌های زندان است.

البته کاری که این ورزشکار کرده، آدم‌ربایی به شکلی که در اذهان تصور می‌شود نبوده، اما زمانی که دستگیر شده، با توجه به شرایط، اتهام آدم‌ربایی برای او در نظر گرفته شده است. ماجرا از این قرار است که این ورزشکار پولی را به یک نفر می‌دهد تا آن فرد با آن پول کار کند و سودش را به ورزشکار بدهد. بعد از مدتی، این ورزشکار متوجه می‌شود آن فرد در حال خروج از ایران است، در حالی که پول و سود پول او را هم نداده است. این ورزشکار بازنشسته رزمی به سختی می‌تواند آن فرد را پیدا کند و او را از فرودگاه برگرداند، پلیس هم او را دستگیر و به جرم آدم‌ربایی بازداشتش می‌کند. این ورزشکار هنوز در بازداشت است و حتی با وثیقه هم نمی‌تواند به صورت موقت آزاد شود.

«م. ک» قهرمان کشتی آسیا در اواخر دهه هفتاد، در همان سال‌هایی که تازه قهرمانی آسیا را تجربه کرده بود به ژاپن رفت و رئیس یاکوزاهای این کشور شد. دولت ژاپن او را دستگیر کرد و به ایران برگرداند. او حتی در بازگشت به ایران هم دست از شرارت برنداشت و ماجرای جنجالی پرونده او اخیرا سوژه فیلم کیفر ، به کارگردانی حسن فتحی شده است.

کشتی‌گیر دیگری هم از محله‌های جنوبی تهران بود که در اوج قهرمانی، وارد کارهای خلاف شد و درآمدش از پولی بود که به زور از برخی از نمایشگاه‌های ماشین در شمال تهران می‌گرفت. البته او پس از چند سال به راه درست کشیده شد و حالا هم در ورزش فعالیت می‌کند؛ به عنوان مربی. کشتی‌گیران دیگری هم هستند که گرچه تا این حد به سمت کارهای خلاف کشیده نشده‌اند، اما هر چند وقت یک بار به خاطر کارهایی که می‌کنند گذرشان به کلانتری می‌افتد. البته این دسته از کشتی‌گیران بیشتر شیطنت می‌کنند و اهل درگیری‌های خیابانی هستند، نه زورگیری یا مصرف مواد مخدر. شاید این هم به خاطر قوای بدنی ورزشکاران این رشته باشد.

البته انحراف ورزشکاران پس از خداحافظی از بازنشستگی در ورزش، بیشتر در فوتبالیست‌ها دیده می‌شود؛ ورزشکارانی که سطح درآمد آن‌ها نسبت به ورزشکاران تمام رشته‌ها بیشتر است. علی پروین که بارها و بارها بازیکنان خاطی تیمش را از کلانتری بیرون آورده می‌گوید: «یک روز صبح رفتم سه نفر از بازیکنان تیم را از بازداشت درآوردم. رفتم خانه، هنوز چلوکباب ظهر را نخورده بودم که زنگ زدند و گفتند یکی از همان سه نفر را گرفته‌اند. گفتم من همین الان او را آزاد کردم که گفتند دوباره دستگیر شده.»

بین فوتبالیست‌ها، برخلاف ورزشکاران رشته‌های رزمی و کشتی‌گیران، بیشتر آن‌هایی که به ناهنجاری‌ها رو می‌آورند، به سمت مصرف مواد مخدر می‌روند. به عنوان مثال بازیکنی که یکی از جنجالی‌ترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران بوده، سال‌ها مصرف‌کننده مواد مخدر بوده و همین حالا هم آن‌هایی که او را می‌بینند، از وضعیت خراب این چهره اسبق فوتبال ایران صحبت می‌کنند. دیگر بازیکنی که به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرد، کسی بود که شوت‌هایش زبانزد همه بود و زمانی که هنوز فوتبال بازی می‌کرد، یکی از ستاره‌های فوتبال ایران بود. البته او چند ماه قبل در مصاحبه‌ای با یکی از خبرگزاری‌ها اعلام کرد که مصرف مواد مخدر را کنار گذاشته و پاک شده است.

اما معروف‌ترین فوتبالیستی که به مواد مخدر گرایش پیدا کرد، کریم باوی، ستاره سال‌های دور تیم ملی و لیگ ایران بود. او یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران است که پس از خداحافظی از فوتبال به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرد اما توانست از این مشکل رهایی پیدا کرده و مواد مخدر را ترک کند. حسن حبیبی سرمربی اسبق تیم ملی ایران در مورد این موضوع می‌گوید: «بستر اجتماعی این افراد برای گرایش به مواد مخدر باز است. مخصوصا وقتی که از فوتبال خداحافظی می‌کنند و اطراف آن‌ها خلوت می‌شود. این اتفاق بیشتر برای فوتبالیست‌ها رخ می‌دهد. چون آن‌ها درآمد زیادی دارند و برخی از آن‌ها نمی‌دانند باید پولشان را چطوری خرج کنند. وقتی هم که از فوتبال فاصله می‌گیرند و دیگر سرشان مثل گذشته شلوغ نیست، می‌روند سراغ تفریح‌های جدید. برای آن‌ها سخت است که یک دفعه از اوج شهرت، به خانه‌نشینی برسند و فراموش شوند.»

درآمد بالای فوتبالیست‌ها موضوعی است که نمی‌توان از نقش آن در کشیده شدن آن‌ها به سمت مواد مخدر چشم‌پوشی کرد. حتی در سال‌هایی که هنوز فوتبال ایران حرفه‌ای نشده بود و پول زیادی به بازیکنان داده نمی‌شد نیز سطح درآمد فوتبالیست‌ها چندان کم نبود. علی پروین می‌گفت: «یک زمانی بود که ما به بازیکنان پول نمی‌دادیم اما یک دفعه یک نفر پیدا می‌شد که به همه بازیکنان خانه می‌داد. مثلا در آریاشهر یا سعادت‌آباد خانه‌هایی به بازیکنان پرسپولیس اهدا شده.»

در مورد فوتبالیست‌ها و دلیل گرایش آن‌ها به سمت ناهنجاری‌ها، نظر عمده‌ای که وجود دارد، نقش زیاد سطح درآمد و سطح شهرت آن‌ها در اجتماع است. البته ناهنجاری‌های فوتبالیست‌ها تنها استفاده از مواد مخدر نیست، بلکه مواد مخدر، ناهنجاری برخی از آن‌ها پس از خداحافظی از فوتبال یا در آخرین سال‌های بازی‌گری است. عزیز محمدی رئیس سازمان لیگ در این رابطه می‌گوید: «چه کسی این قدر در کشور پول می گیرد؟ حتی اگر بازیکنان سقف قرارداد را گرفته باشند یعنی  350 میلیون برای یک سال. می‌شود روزی یک میلیون تومان! اصلا حساب کردید؟ خیلی‌ها در کشور ما زیر 400 هزار تومان حقوق می‌گیرند. خیلی‌ها که دیگر کارشان خیلی خوب است یک یا دو میلیون تومان حقوق می‌گیرند. بیشتر که نیست. فوتبالیست‌ها اما تلویزیون نشان‌شان می‌دهد، مطبوعات عکس‌شان را می‌اندازند، بیشترین پول را می‌گیرند و تازه به مردم هم فخر فروشی کنند؟ آیا غیر از این هست که از پول این مردم دارند به آنها پول می‌دهند؟

بعد در حالی که حتی بلد نیست پول را بشمارد یک ماشین می‌گیرد می‌اندازد زیر پایش. یک خانه می‌گیرد چون اینجا خوابگاه نیست، بعد یک موبایل. مربی و سرپرست و مدیرعامل هم که کاری ندارندفقط دو ساعت تمرین دارند و هفته‌ای دو ساعت بازی. بعدش هم بازیکن به امان خدا ول می‌شود و هر کاری خواست انجام می‌دهد. الان در همین ده بیست روز اخیر چهار پنج تا گزارش آمده از همین بازیکنان که در تهران خانه مجردی دارند. تمام کسانی که در این برج‌ها و جاهای مختلف می‌نشینند آمده‌اند شاکی شده‌اند که تو را به خدا بیایید یک فکری به حال ما بکنید، اینها خودشان که اینجا هستند مشکل دارند بعد هم که می‌روند کلید خانه را به دوستان‌شان می‌دهند. اینجا شده است پاتوق مجردی و از شب تا صبح ما مشکل داریم.»

البته درآمد زیاد به احتمال زیاد تنها یکی از دلایل این انحراف‌هاست چراکه قشرهای دیگری از اجتماع هم هستند که درآمد بالایی دارند اما به اندازه فوتبالیست‌ها به سمت ناهنجاری‌ها کشیده نمی‌شوند.

سال‌ها قبل، زمانی که یک بازیکن خوزستانی فیکس تیم ملی بود ناگهان گفت می‌خواهد از فوتبال خداحافظی کند. وقتی دلیل این تصمیم را از او پرسیدند، گفت: «من خانه دارم، ماشین دارم، تلویزیون رنگی هم دارم. دیگر به فوتبال احتیاجی ندارم.» گرچه مسئولان تیم ملی او را از تصمیمی که گرفته بود منصرف کردند اما این حرف نشان می‌داد آن فوتبالیست پس از به دست آوردن پول زیاد، آن‌قدر از خود بی‌خود شده که حتی می‌خواهد منبع کسب آن پول عظیم را هم از دست بدهد. همان روزها بود که یک روان‌شناس در مورد فوتبالیست‌ها جمله‌ای ماندگار به زبان آورد: «برخی از فوتبالیست‌ها وقتی به طور ناگهانی به پولی هنگفت می‌رسند، چون حتی در خواب هم داشتن آن پول را ندیده بودند، دوست دارند با آن پول همه چیز را تجربه کنند؛ حتی نابود کردن زندگی خودشان را.»

منبع:خبرآنلاین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد