علائم ظهور امام زمان (عج)طبق روایات

وقوع جنگ های بزرگ

انبوهی از احادیث با صراحت از نابودی مردم در اثر گرسنگی و قحطی و بیماری و قتل و کشتار خبر می دهند. آیا این به معنای جنگ جهانی است که میلیونها انسان را در هم می کوبد و یا چیز دیگری است. آنچه از روایات استفاده می شود اینکه جنگهای ویرانگری واقع خواهد شد.

از امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ آورده اند که فرمود:

لا یخرج المهدی حتّی یقتل ثلث ویموت ثلث ویبقی ثلث

و نیز از آن حضرت آورده اند که فرمود:

بین یدی المهدی موت أحمر وموت أبیض . . . فأمّا الموت الأحمر: فالسیف وأمّا الموت الأبیض: فالطاعون.

قبل از ظهور مهدی مرگ سرخ و سفید خواهد بود . . . مرگ سرخ جنگ و خونریزی است و مرگ سفید طاعون است.

بنابراین بسیاری در اثر جنگ و خونریزی از بین می روند. 

پرچم های سیاه در یاری امام زمان - ارواحنا فداه -

یکی دیگر از نشانه های ظهور که در روایات بدان اشاره شده است پدیدار شدن پرچم خراسانی است البته آنچه که از سخنان معصومان ـ علیهم السلام ـ بدست می آید این است که پرچم های متعددی از شرق یعنی بلاد شرقی ایران تا سر حدّ چین قیام می کنند که ظاهراً محلّ اجتماع آنها خراسان است و خراسانی نیز که پرچم مستقلی دارد با کمک آنان حرکت خود را آغاز می نماید، پرجم خراسانی مهمترین آن پرچمهاست. و به این اعتبار از همه ی آنها برایات شرقی تعبیر شده که دارای پرچم های سیاه هستند.

نکته ی دیگر اینکه در روایات به سه پرچم از خراسان اشاره شده است که در سه مرتبه قیام می کنند که دو مورد از آنها تحقق یافته یکی بیرقهای سیاه ابو مسلم خراسانی که برای تشکیل دولت بنی العباس بوده است و دوم پرچم مغول که از ناحیه خراسان آمد و دولت بنی العباس را بر هم زد لیکن سوم باقیمانده و اوست که متصل به ظهور امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ خواهد بود و با سفیانی خواهد جنگید. حضرت باقر ـ علیه السلام ـ فرمود:

«آنگاه که لشکر سفیانی در کوفه مشغول قتل و غارت باشند بیرقهایی از طرف خراسان برسند که منزلها را بسرعت طی کنند و با ایشان چند نفر از اصحاب قائم ـ ارواحنا فداه ـ باشد»

قال رسول اللّه ـ صلّی اللّه علیه وآله وسلّم ـ :

(انّا أهل البیت، اختار اللّه لنا الآخرة علی الدنیا وانّه سیلقی أهل بیتی من بعدی تطریداً وتشریداً حتّی ترفع رایات سود من المشرق فیسألون الحقّ فلا یعطون فیقاتلون فینصرون فیعطون الذی سألوا فمن أدرکهم منکم أو من أبنائکم فلیأتهم ولو حبواً علی الثلج، فانّها رایة الهدی یدفعونها إلی رجل من أهل بیتی یملأ الأرض قسطاً وعدلاً بعدما ملئت جوراً وظلماً).

برای ما اهل بیت خداوند آخرت را بر دنیا برگزیده است. همانا پس از من دودمانم آواره و مطرود مردم واقع خواهند شد تا آنگاه که پرچمهای سیاه از سوی مشرق پدیدار شود پس آنان حق را طلب کنند لیکن به ایشان داده نشود پس می رزمند و پیروز می شوند پس هر کس از شما و یا نسل شما ایشان را درک کرد باید خود را به آنان رساند اگر چه بر روی یخها بخزد آنان امر را به مردی از خاندان من می سپارند که زمین را از عدل و داد لبریز می سازد پس از آنکه از ظلم و جور مالامال شود. 

غریو آسمانی

ندای آسمانی از روشنترین علامتها برای ظهور حضرت مهدی ـ ارواحنا فداه ـ و حرکت جهان شمول اوست.

واقعیّت این است که رخداد پرشکوهی چون ظهور امام مهدی ـ ارواحنا فداه ـ پیش از رخ دادن یک اعلام جهانی آنهم در روشنترین معنا و مفهوم می طلبد و از آنجا که این حرکت جهانی بوده و برای تمام جهان بشریت است می بایست همه در یک زمان از نزدیک شدن و قریب الوقوع بودن آن باخبر شوند از امام صادق ـ علیه السلام ـ آمده است که «یسمعه کل قوم بألسنتهم» هر قومی به زبان خود آنرا می شنود.

حال بجاست که به برخی احادیث در این باره اشاره کنیم:

از مجموع روایات چنین بدست می آید که این فریادها متعدد است اولین ندا در ماه رجب و دوم در ماه رمضان و سوم در ماه محرم شنیده می شود. امام رضا ـ علیه السلام ـ فرموده اند:

ینادون فی رجب ثلاثة أصوات من السماء صوتاً منها: ألا لعنة اللّه علی الظالمین والصوت الثانی: ازفت الآزفة یا معشر المؤمنین . . . والصوت یری بدن فی قرن الشمس یقول: انّ اللّه بعث فلاناً فاسمعوا له وأطیعوا.

]مردم[ در ماه رجب سه فریاد از آسمان خواهند شنید نخست آنکه: همانا لعنت خدا بر ظالمان. فریاد دوم: ای مؤمنان! قیامت فرا رسید. و فریاد دیگر اینکه در کنار قرص خورشید بدنی را مشاهده می کنند که فریاد می زند: خداوند فلانی ]امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ [ را برانگیخته است به فرمانش گوش فرا دهید و بر اطاعتش گردن نهید.

امّا پیرامون ندایی که در ماه رمضان در شب بیست و سوم توسط جبرئیل در آسمان طنین می افکند این است.

امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند:

 ینادی مناد من السماء . . . باسم القائم ـ علیه السلام ـ فیسمع مَن بالمشرق ومَن بالمغرب، لا یبقی راقدٌ إلاّ استیقظ، ولا قائم إلاّ قعد ولا قاعِد إلاّ قام علی رِجْلَیه، فَزَعاً مِن ذلک الصوت، فرحم اللّه من اعتبر بذلک الصوت فأجاب فإنَّ الصوت الأول هو صوت جبرئیل الروح الأمین.

ثمّ قال ـ علیه السلام ـ : «الصوت فی شهر رمضان، فی لیلة جمعة، لیلة ثلاث وعشرین، فلا تشکّوا فی ذلک واسمعوا وأطیعوا.

وفی آخر النهار، صوت الملعون إبلیس، ینادی: «ألا! إنّ فلاناً قُتل مظلوماً». لیشکّک النّاس ویفتنهم، فکم فی ذلک الیوم مِن شاکّ مُتحیّر قد هوی فی النّار.

فإذا سمعتم الصوت فی شهر رمضان، فلا تشکُّوا فیه، إنّه صوت جبرئیل وعلامة ذلک أنّه ینادی باسم القائم وإسم أبیه حتّی تسمعه العذراء فی خِدرها، فتحرّض أباها وأخاها علی الخروج».

ثمّ قال ـ علیه السلام ـ : «لابدّ مِن هذین الصورتین قبل خروج القائم ـ علیه السلام ـ ».

نداکننده ای از آسمان بنام قائم آل محمّد ـ صلّی اللّه علیه وآله وسلم ـ ندا می دهد و همه کسانی که در شرق و غرب عالم هستند می شنوند، خفته ای نمی ماند جز اینکه بیدار می گردد و ایستاده ای جز اینکه می نشیند و نشسته ای جز اینکه وحشت زده بپا می خیزد.

پس درود خدا بر کسانی که از آن ندای آسمانی پند و اندرز گیرند چرا که نداگر اوّل جبرئیل است و ندا، ندای اوست.

آنگاه فرمود: این ندا، در ماه مبارک رمضان، شب جمعه و در شب 23 ماه خواهد بود از اینرو در آن تردید نکنید، آن را بشنوید و اطاعت کنید. و در پایان روز ندای ابلیس طنین می افکند که می گوید: «بهوش باشید که فلانی مظلوم کشته شده». تا بدینوسیله بذر تردید بیافشاند و مردم را به فتنه افکند و آن روز، تردیدکنندگان حیرت زده ای که به آتش دوزخ سقوط کنند، بسیارند.

بنابراین، هنگامی که ندای آسمانی را در ماه رمضان شنیدید، در آن تردید نکنید چرا که ندای فرشته ی امین است و علامت آن این است که بنام قائم ـ علیه السلام ـ و پدر گرانقدرش ندا می دهد، ندایی که دوشیزگان در سراپرده ی خویش آن را می شنوند و پدران و برادران خویش را برای حرکت از خانه و پیوستن به امام مهدی ـ علیه السلامـ تشویق می نمایند.

و امّا ندایی که در ماه محرّم به گوش می رسد و آن ماهی است که حضرت بقیة اللّه ـ ارواحنا فداه ـ از مکّه خروج می کنند و روز اوّل قیام آن حضرت است که جبرئیل بر صخره ای از بیت المقدس فرود می آید (در آن هنگام که سفیانی مشغول بدترین جنایات خود در ملأ عام است) و ندا می دهد:

یا عباد اللّه! اسمعوا ما أقول انّ هذا مهدی آل محمّد خارج من أرض مکّة فأجیبوه.

ای بندگان خدا! آنچه می گویم بشنوید این مهدی آل محمّد است که از مکّه ظهور کرده او را پاسخ گویید و فرمانش را اطاعت کنید.
 

خروج حسنی

یکی دیگر از نشانه های ظهور امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ که بوی حتم و یقین به خود گرفته است، خروج فردی به نام سید حسنی است.

 او جوانمردی از بنی هاشم و از نسل پیامبر خدا ـ صلّی اللّه علیه وآله وسلّم ـ است و در دست راست او خالی وجود دارد ـ که البته بنا بر برخی روایتها در دست چپ او چنین نشانه ای ست ـ و از خراسان حرکت و جنبش خود را آغاز می کند.

 او شیعه و پیرو خاندان وحی و رسالت است بر عقیده ی خویش پایبند و استوار و دارای نفوذ گسترده و محبوبیّت در دلهاست او همان کسی است که پیش از سپاه سفیانی و قتل و غارت آنها وارد کوفه می شود و همزمان با ورود او یمانی نیز از یمن به وی می پیوندد و سپاه سفیانی را در خارج کوفه از بین می برند و بعد از آن امر را به امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ تسلیم می کند و با او بیعت می کند.

امام باقر ـ علیه السلام ـ  فرمودند:

یخرج شاب من بنی هاشم بکفّه الیمنی خال، ویأتی من خراسان برایات سود بین یدیه شعیب بن صالح، یقاتل أصحاب السفیانی فیهزمهم

امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند:

جوانی از نسل هاشم که در دست راست وی خالی هست از طرف خراسان با پرچمهای سیاه خروج می کند فرمانده لشکر او شعیب بن صالح است و او با لشکر سفیانی نبرد کرده و آنان را متلاشی می نماید.

خروج سید حسنی از نشانه هایی است که در آستانه ظهور حضرت مهدی (ع) رخ می دهد .خروج سید حسنی با یارانش برای یاری آن حضرت است . سید حسنی جوان خوش صورتی است که از طرف دیلم و قزوین خروج می کند و با صدای بلند فریاد می زندکه به فریاد قائم آل محمد(ع) برسیدکه از شما یاری می طلبد.

این سید حسنی ظاهر از فرزندان امام حسن مجتبی (ع) می باشد. او از مکان خود تاکوفه را از لوث وجود ظالمان پاک می کند. چون با اصحاب خود واردکوفه می شود، به او خبر می دهند که حضرت حجت (ع) ظهورکرده و از مدینه به کوفه تشریف آورده است. پس با اصحاب خود، خدمت آن حضرت مشرف می شوند و از آن حضرت مطالبة دلائل امامت و مواریث انبیاء را می نماید. او می داندکه مهدی (ع) بر حق است، ولکن مقصودش این است که حقیقت امام را بر مردم و اصحاب خود ظاهر نماید. پس آن حضرت دلائل را برای او ظاهر می کند. وقتی سید حسنی یقین به صدق امام ندا می کند، می گوید: الله اکبر دستت را بده تا با تو بیعت کنم . با آن حضرت بیعت می کند و به پیروی از او، سپاهش نیز بیعت می کنند.
 

خروج دجال

این نشانه ، در کتابهای اهل سنت ، از نشانه بر پایی قیامت دانسته شده است ، ولی ، در منابع روایی شیعه ، از نشانه های ظهور. برابر آنچه پیش از این یادآور شدیم ، هیچ اشکالی ندارد که رخدادهایی چون خروج دجال هم ، نشانه ظهور باشند و هم نشانه قیامت ، بدین معنی که این رخداد پیش از ظهور و در دوره غیبت واقع گردد. به هر حال بر اساس ‍ آنچه از ظاهر اخبار استفاده می شود، دجال فردی است که در آخر الزمان و پیش از قیام مهدی )ع ) خروج می کند و غیر عادی است و با انجام کارهای شگفت انگیز جمع زیادی از مردم را می فریبد و سر انجام به دست عیسی مسیح (ع ) در کنار دروازه لددر منطقه شام ، به هلاکت می رسد.
آیا دجال دارای ویژگیها و صفات غیر عادی است ؟ آیا دجال شخص ‍ است ، یا جریان الحادی ؟
بر فرض که دجال ، دارای چنان ویژگیهایی باشد، تحقق آن را چگونه می توان تصور کرد: معجزه یا غیر معجزه ؟ اینها، پرسشهایی است که در این بخش به بررسی آن می پردازیم .
در مورد اصل دجال ، صرف نظر از ویژگیهای او، چند احتمال وجود دارد:
الف . دجال ، نام شخص معینی نیست . هر کسی که با ادعاهای پوچ و بی اساس و با توسل به حیله گری و نیرنگ ، در صدد فریب مردم باشد، دجال است ، بر این اساس دجال ها خواهند بود. این که در روایات از دجال های فراوان سخن به میان آمده این احتمال را تقویت می کند.

پیامبر اکرم (ص ) می فرماید:
لاتقوم الساعه حتی یخرج المهدی من ولدی ، و لایخرج المهدی حتی یخرج ستون کذابا کلهم یقول :انا نبی .

قیامت ، بر پا نمی شود، تا وقتی که مهدی (ع ) از فرزندانم قیام کند و مهدی (ع ) قیام نمی کند، تا وقتی که شصت دروغگو خروج کنند و هر کدام بگوید: من پیامبرم .
دجال، از ریشه دجل به معنای دروغگوی حیله گر است . در روایات ، از این دجال ها و دروغگویان فراوان نام برده شده است . در برخی ، دوازده و در برخی سی ، شصت و هفتاد دجال آمده است . از میان این دجال ها، فردی که در دروغگویی و حیله گری و مردم فریبی سر آمد همه دجالان و فتنه او از همه بزرگتر است ، نشانه ظهور مهدی (ع ) و یا بر پائی قیامت است . بر این اساس ، باید گفت : ما دو نوع داریم : یکی همان دجال حقیقی و واقعی است که پس از همه دجال ها می آید و دیگری گروهی شیاد و دروغگویند که دست به فریبکاری و تحمیق و گمراهی مردم می زنند.
پیامبر اکرم (ص ) می فرماید:
 یکون قبل خروج الدجال نیف علی سبعین دجالا
پیش از خروج دجال ، بیش از هفتاد دجال خروج خواهد کرد.
یا می فرماید:
 ان بین یدی الساعه الدجال و بین ید الدجال کذابون ثلاثون او اکثر
پیشاپیش برپایی قیامت ، خروج دجال است و پیش از دجال ، سی دروغگو، یابیشتر، خواهند بود.
یا می فرماید:
 تکون امام الدجال ستون خداعه ... پیش از خروج دجال ، شصت نیرنگ خواهد بود.
با توجه به معنای لغوی دجال و نیز فراوانی آنان در روایات ، فرد خاصی منظور نیست ، بلکه هر آدم حقه باز دروغگویی که با فریفتن مردم ، به فتنه انگیزی بپردازد، دجال است ، منتهی ممکن است یکی از آنان که تبلور این صفات در وی ، از همه بیشتر است ، نشانه ظهور باشد.
در حقیقت داستان دجال ، بیانگر این واقعیت است که در آستانه هر انقلابی ، افراد فریبکار و منافق ، که معتقد به نظامهای پوشالی گذشته و پاسدار سنتهای و ضدارزشهایند، برای نگهداشتن فرهنگ و نظام جاهلی گذشته ، همه تلاش خود را به کار می گیرند و با سوء استفاده از زمینه های فکری و اجتماعی و احساسات مردم ، دست به تزویر و حیله گری می زنند، تا مردم را نسبت به اصالت و تحقق انقلاب و استواری رهبران آن ، دلسرد و دو دل کنند و در نهایت با شیطنت ، آنان را به کژ راهه برند.
پس ، حرکت مزورانه دجال ها، همواره بزرگترین خطری است که به ثمر رسیدن انقلاب را تهدید می کند و تنها هوشیاری مردم و شناخت به موقع است که می تواند توطئه ها را خنثی کند.
در انقلاب جهانی حضرت مهدی (ع )، نیز، چنین خطری پیش بینی شده است . چون انقلاب مهدی (ع )، از همه انقلابهای تاریخ بزرگ تر و گسترده تر است ، خطر فریبکاران دجال صفت نیز، به مراتب بیشتر و گسترده تر است . در آستانه ظهور مهدی (ع ) و انقلاب بزرگ ، آنان همه تلاش خویش را به کار خواهند گرفت که مردم را بفریبند و آنان را نسبت به نتیجه آن دلسرد و ناامید سازند و بالاخره ، از پیروزی حتمی آن جلوگیری کنند.
امامان (ع )، از پیش ، این خطر را گوشزد کرده اند و پیدایش حرکتهای انحرافی را پیش بینی کرده اند، تا مردم با هوشیاری کامل ، به استقبال چنین حوادثی بروند و در دام شیادان گرفتار نشوند. این که در روایت تاءکید شده است : هر پیامبری ، امت خویش را از خطر دجال بر حذر داشته  به خوبی نشان می هد که در برابر نهضت همه انبیا، دجال هایی خروج کرده اند و گاهی تا سر حد انحراف امتهای آنان و تنها گذاشتن پیام آوران آسمانی ، پیش رفته اند، ولی در نهایت ، به خاک مذلت افتاده اند و با رسوایی تمام ، شکست خورده اند.
ب . احتمال دوم آن است که فردی معین و مشخص ، به عنوان دجال  در دوره غیبت ، با همان ویژگیهایی که برای وی بیان شده ، خروج می کند و مردم را به انحراف می کشاند.
ظاهر بسیاری از روایات ، بیانگر این احتمال است ، ولی تقریبا هیچ کدام از این روایات ، سند معتبری که بشود بر آن اعتماد کرد، ندارند. مستند این نشانه ، در منابع شیعه ، دو روایت است که شیخ صدوق ، آنها را در کمال الدین  آورده است و سند هر دوی آنها ضعیف است و در محتوای آنها نیز ناهماهنگی و ضعفهای فراوانی دیده می شود، چنانکه شیخ صدوق ، بدان اشاره کرده است .
با توجه به روایات زیاد در منابع عامه ، اصل قضیه دجال ، بعید نیست صحیح باشد، ولی تعریف و توضیحاتی که درباره اش گفته اند، نمی تواند درست باشد؛ زیرا خروج دجال ، با او اوصافی که بدانها اشاره کردیم ، به صورت طبیعی ، تقریبا، غیر ممکن است و بیشتر، به افسانه شباهت دارد، تا واقعیت و به صورت معجزه نیز، با توجه به توضیحی که پیش از این ، در مورد قانون معجزه آوردیم ، نمی تواند واقع شود، زیرا معجزه بودن چنین پدیده هایی مستقیما، در جهت تقویت و تاءیید باطل است و موجب انحراف بیشتر مردم می گردد، مگر این که بگوییم صدور معجزه از دجال ، به رسوایی وی منجر می شود که بعید است .
نکته در خور یادآوری این که : اصل داستان دجال ، در کتابهای مقدس مسیحیان آمده است . در انجیل ، واژه دجال  بارها به کار رفته و از کسانی که منکر حضرت مسیح باشند، و یا پدر و پسر را انکار کنند، به عنوان دجال یاد شده است :
دروغگو کیست ؟ جز آن که مسیح بودن عیسی را انکار کند. آن دجال است که پسر و پدر را انکار کند.
کلمه دجال ، در کتابهای مقدس و منابع دینی مسیحیان ، به زبان انگلیسی انتی کریست (chris Anti) آمده است ، یعنی دروغگو و حیله گر.
بنابراین ، خروج دجال ، به این گونه که بیان کردیم ، مشکل است ، مگر این که بگوییم ، خروج دجال ، کنایه است .
ج . این احتمال نیز وجود دارد که مراد از دجال ، همان سفیانی باشد که در کتابهای عامه ، بیشتر به عنوان دجال  و در کتابهای خاصه به عنوان سفیانی  آمده است  .
گرچه از بعضی جهات ، خروج دجال و سفیانی ، یکسانند و هر دو دعوت به باطل می کنند و با توسل به حیله گری و تزویر، مردم را می فریبند، به مبارزه با جناح حق بر می خیزند و سرانجام به هلاکت می رسند و... ولی با دقت در روایات خروج سفیانی و روایات مربوط به خروج دجال ، در می یابیم که بین این دو فرقهای زیادی وجود دارد و اگر اصل خروج دجال را امری مسلم بدانیم ، ناچار باید فردی غیر از سفیانی باشد. مثلا، دجال ، ادعای ربوبیت می کند و کافر است ، ولی دلیلی بر کفر سفیانی نداریم . فقط در روایتی اشاره شده که وی ، صلیبی بر گردن دارد که اگر درست باشد، مسیحی است ، ولی روایت از معصوم (ع ) نیست و ارزشی ندارد.
افزون بر این ، در روایات آمده که سفیانی ریاکارانه تظاهر به دینداری و تقدس می کند و مدام ذکر )یا رب یا رب ( بر زبان وی جاری است .
خروج سفیانی ، همزمان است با قیام سردارانی از خراسان و یمن و مصر که به حق و عدالت فرا می خوانند و زمینه را برای انقلاب بزرگ مهدی ، مهیا می سازند.
خروج سفیانی ، منطقه نسبتا محدودی را فرا می گیرد، در حالی که دجال ، به جز مکه و مدینه ، به همه جای زمین می رود و فتنه وی ، همه جا را می گیرد. در شکل و قیافه هم ، با یکدیگر، فرق دارند. پس دجال نمی تواند، همان سفیانی باشد.
ه . دجال ، کنایه از کفر جهانی و سیطره فرهنگ مادی بر همه جهان است .
استکبار، با ظاهری فریبنده ، مردم را، بویژه مسلمانان را می فریبد و با قدرت مادی و صنعتی و فنی عظیمی که در اختیار دارد، آنان را به شدت مرعوب خویش می سازد، به گونه ای که مسلمانان احساس خودباختگی می کنند. قدرت مادی استکبار، بیش از آنچه که هست در نظر آنان بزرگ جلوه می کند، تا آن جا که می پندارند آب و نان آنها به دست اوست .
پیامبران امتهای خویش را از فتنه دجال بیم داده اند، در حقیقت آنان را از افتادن به دام مادیت و ورطه حاکمیت طاغوت و استکبار جهانی برحذر داشته اند:

ما بعث الله نبیا الا و قد اءنذر قومه الدجال.

پس بعید نیست که منظور از دجال ، با آن شرایط و اوصاف ، قدرتهای بزرگ و اهریمنی باشند.
برخی از اهل نظر، این احتمال را تقویت کرده اند و همه ویژگیهایی که برای دجال بیان شده با ویژگیهای استکبار برابر دانسته اند. مثلا در اوصاف دجال گفته شده : کوهی از طعام و شهری از آب به همراه دارد کنایه از امکانات عظیم و گسترده ای است که استکبار در اختیار دارد.
گفته شده : دجال ، به همه جای زمین سفر می کند و... می تواند اشاره به ابزار و وسایل پیچیده تبلیغاتی و مخابراتی و تجهیزات مدرن مبادله پیام ماهواره ای و نیز استفاده از ابزار پیشرفته حمل و نقل و هواپیماهای مافوق صوت برای مسافرت از جایی ، به جای دیگر باشد.
سیطره استکبار جهانی بر جهان سوم ، در واقع ، با استفاده از شگرد ویژه است : طرفداری از حقوق بشر، صلح ، امنیت ، کمکهای بشر دوستانه و....
استکبار، به معنای واقعی ، دجال است . استکبار خود را قیم ملتها می داند و با تکیه به ثروت انبوه و قدرت عظیمی که در اختیار دارد، در همه جای زمین دخالت می کند و همه را به زیر سلطه خویش می آورد
 

 پدید آمدن سفیانی

پدید آمدن سفیانی از نشانه های حتمی ظهور می باشد امام باقر ـ علیه السلام ـ در تفسیر آیه شریفه (ثمّ قضی أجلا وأجل مسمی عنده) فرمودند:

انّهما أجلان، أجل محتوم لا یکون غیره، أجل موقوف للّه فیه المشیّة لا واللّه انّ أمر السفیانی من المحتوم

آن دو مهلت است یکی حتمی و دیگر غیر حتمی که مشیت الهی در آن کارگر خواهد بود. به خدا قسم کار سفیانی حتمی است.

در بین حدیث شناسان اتفاق نظر وجود دارد که این فرد از فرزندان ابو سفیان است و به همین جهت او را سفیانی می گویند.

امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ می فرمایند:

یخرج ابن آکلة الأکباد من الوادی الیابس وهو رجل رَبْعة وحش الوجه ضخم الهامة بوجهه أثر جدری إذا رأیته حسبته أعور اسمه عثمان وأبوه عنبسة وهو من ولد أبی سفیان حتّی یأتی ارضا ذات قرار و معین فیستوی علی منبرها

فرزند زن جگرخوار از بیابان خشک خروج می کند و او مردی چهارشانه با چهره ای وحشتناک است. دارای سری بزرگ و در چهره اش نشان زخمی چرکین دیده می شود وقتی او را می نگری گویی یک چشم ندارد. نامش عثمان و پدرش عنبسه و از فرزندان ابو سفیان است. حرکتش را تا سرزمینی که دارای آرامش و آب خوش گوار ]کوفه[ است ادامه می دهد و بر فراز منبر آن می نشیند.

خروج سفیانی قبل از قیام امام ـ ارواحنا فداه ـ واقع می شود.

عن جابر الجعفی قال: سألت أبا جعفر الباقر ـ علیه السلام ـ عن السفیانی، فقال انّی لکم بالسفیانی حتّی یخرج قبله الشیصبانی یخرج من أرض کوفان ینبع کما ینبع الماء فیقتل وفدکم، فتوقعوا بعد ذلک السفیانی وخروج القائم ـ علیه السلام ـ

جابر جعفی از امام باقر ـ علیه السلام ـ درباره سفیانی می پرسد. او می فرماید: شما را با سفیانی چکار؟! پیش از او شیصبانی از کوفه خروج می کند و چون آب از زمین می جوشد و گروه شما را به خاک و خون می کشد پس از وی منتظر خروج سفیانی و پس از او قیام قائم ـ علیه السلام ـ باشید.

امام رضا ـ علیه السلام ـ  فرمودند:

قبل هذا الأمر السفیانی والیمانی والمروانی وشعیب بن صالح فکیف یقول هذا هذا؟

قبل از امر فرج، سفیانی و یمانی و مروانی و شعیب بن صالح پدیدار خواهند شد!! چگونه می گوید این همان (مهدی) است (در حالی که هیچ یک پدیدار نشده اند).
 

خروج یمانی

یکی از عوامل زمینه ساز ظهور منجی عالم بشریّت خروج فردی از یمن است این حرکت هدایت بخش ترین حرکت پیش از ظهور است و نویدبخش مؤمنان منتظر. حضرت رسول ـ صلّی اللّه علیه وآله وسلّم ـ می فرمایند:

خروج الثلاثة: السفیانی والخراسانی والیمانیّ فی سنة واحدة فی شهر واحد فی یوم واحد ولیس فیها من رایة اهدی من رایة الیمانی، لأنّه یدعو إلی الحقّ.

سفیانی و خراسانی و یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز قیام نموده و در میان ایشان پرچمی چون پرچم یمانی به هدایت نزدیکتر نیست.

امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند:

یکون خروج السفیانی من الشام وخروج الیمانی من الیمن.

قیام سفیانی از شام و یمنی از یمن است.

در روایات آمده است که: یمنی در پی نبرد سفیانی با وی وارد عراق می شود. و نیز یمنی با کمک از نیروی خراسانی وارد صحنه کارزار با لشکریان سفیانی خواهد شد.

نیز میگویند سرداری از یمن قیام می کند و مردم را به حق و عدل دعوت می کند. این نشانه ، در منابع عامه نیست . ولی در مصادر شیعه ، روایات فراوان در این باره وجود دارد، به گونه ای که برخی آنها را مستفیض دانسته اند. و همان گونه که قبلا اشاره کردیم ، خروج یمانی از نشانه های حتمی و متصل به ظهور است .
امام صادق (ع ) می فرماید :

خروج الثلاثه ، الخراسانی و السفیانی و الیمانی فی سنه واحده فی شهر واحد، فی یوم واحد و لیس فیها رایه باءهدی من رایه

الیمانی یهدی الی الحق .


قیام خراسانی و سفیانی و یمانی ، در یک سال و در یک ماه و یک روز خواهد بود و در این میان ، هیچ پرچمی به اندازه یمانی ، دعوت به حق و هدایت نمی کند.
و در روایت دیگری می خوانیم :


والیمانی من المحتوم 


در برخی روایات ، افزون بر قیام یمانی و خراسانی ، از قیام مصری همزمان با قیام آنان ، خبر داده شده است . گرچه تصریح نشده که پرچمدار مصری نیز، همچون یمانی و خراسانی دعوت به حق می کند، ولی به نظر می رسد که وی نیز، همزمان با آنان ، در آن سوی دنیای اسلام ، به حمایت از امام بر می خیزد.
بنابراین ، خروج یمانی ، اجمالا از نشانه های حتمی ظهور است ، هر چند جزئیات و چگونگی قیام وی روشن نیست ، خروج خراسانی و مصری نیز، گرچه در برخی روایات در کنار یمانی آمده اند، ولی حتمی بودن آنان مسلم نیست
 

شهادت نفس زکیّه

نفس زکیّه لقب فردی از دودمان رسول خدا ـ صلّی اللّه علیه وآله وسلم ـ است وی پس از ظهور و قبل از قیام حضرت بقیّة اللّه ـ ارواحنا فداه ـ مظلومانه به شهادت می رسد. در روایات از او به «غلام» تعبیر شده که شاید حکایت از نوجوان یا جوان بودن وی دارد. نفس زکیّه نیز او را نامیده اند زیرا بدون هیچ جرمی، تنها به خاطر رساندن پیام شفاهی حضرت مهدی ـ ارواحنا فداه ـ به مردم مکه کشته می شود.

از حضرت باقر ـ علیه السلام ـ روایت شده است:

قائم به یاران خود می فرماید: مکّه طالب من نیستند لکن من نزد آنان کسی را خواهم فرستاد تا با ایشان احتجاج کند . . . آنگاه یکی از یاران خود را می طلبد و به وی می فرماید: نزد مردم مکه برو و به ایشان بگو! . . . من پیام آور ـ مهدی ـ نزد شمایم. او می گوید:

ما خاندان رحمت و مرکز رسالت و خلافتیم. ما دودمان محمّد و فرزند پیامبران هستیم. همانا ـ در طول زمان ـ بر ما ظلمها روا شده و ما را پایمال کرده و بر ما قهر نموده اند و حق ما را از زمان رحلت پیامبر ـ صلّی اللّه علیه وآله وسلّم ـ تا حال به ستم گرفته اند. ما اینک شما را به یاری می طلبیم! ما را یاری کنید!

چون این جوان پیام را می رساند او را گرفته و بین رکن و مقام سر می برند و او نفس زکیه است.

امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:

ولیس بین قیام قائم آل محمّد وبین قتل النفس الزکیّة إلاّ خمس عشرة لیلة .

بین قیام قائم آل محمّد و شهادت نفس زکیه جز 15 شب فاصله نیست. 
 

بارانهای پیاپی

در سال ظهور، بارانهای پیاپی ، زمین را آباد و سرسبز می کند و وضع مردم ، بهتر می شود. امامان (ع ) در تبیین نشانه های ظهور و خبر دادن از رخدادهای آن روزگار، از این واقعه نیز، یاد کرده اند که به چند نمونه از احادیثی که در این باره رسیده اشاره می کنیم :

شیخ مفید، با بهره گیری از روایات ، می نویسد :

(( ثم یختم ذلک باریع و عشرین مطرة متصل فتحیی بها الارض ‍ بعد موتها و تعرف برکاتها .))

پس پایان می گیرد این (پدید آمدن نشانه ها) با بیست و چهار باران پیاپی که زمین را پس از آن که مرده بود، زنده می کند و برکات آن را می شناساند .

شیخ طوسی از امام صادق (ع ) روایت می کند :

(( ان قدام القائم لسنة غیداقة ، یفسد التمر فی النخل فلاتشکوا فی ذلک .))

در آستانه قیام مهدی (ع )، سالی پرباران خواهد بود که در اثر آن ، خرما بر روی نخل می پوسد. پس در این ، تردیدی به خود راه ندهید .

یا امام صادق می فرماید :

(( و اذا آن قیامه ، مطر الناس فی جمادی الآخرة و عشرة ایام من رجب ، مطرا لم یر الناس مثله ، فینبت اللّه به لحوم المؤ منین فی ابدانهم فی قبورهم .. .))


و چون هنگام ظهور مهدی (ع ) نزدیک شود، در تمام ماه جمادی الآخر و ده روز نخست ماه رجب ، بارانی بر مردم ببارد که تا آن هنگام ، مانند آن را ندیده باشند. پس خداوند، به وسیله آن ، گوشت بر بدن مؤ منان ، که در قبرهایشان خفته اند، برویاند.

بارش این مقدار باران ، آن هم پیاپی ، کم سابقه و یا بی سابقه است . با این حال ، حمل آن بر معجزه ، وجهی ندارد، زیرا وقوع آن به گونه عادی ممکن است . البته احتمال دیگری نیز وجود دارد که این بارانها، همزمان و در همه جای زمین ببارد که در این صورت ، می تواند جنبه اعجاز داشته باشد .

این نشانه را گرچه بزرگانی مانند: شیخ مفید، شیخ طوسی و طبرسی در ردیف نشانه های ظهور آورده اند، ولی باید توجه داشت :

اولا، روایت طبرسی و مفید مرسله است .

ثانیا، جمله (( فینبت اللّه به لحوم المؤ منین )) در ذیل روایت طبرسی ، نشان می دهد که مربوط به برپایی قیامت و زنده شدن مردگان است .

و ثالثا، روایت شیخ طوسی نیز ضعیف است ، زیرا در سند آن علی بن ابی حمزه قرار دارد که از واقفیه است .

بنابراین ، اثبات چنین نشانه ای برای ظهور، به استناد این گونه روایات ، مشکل است . البته از مجموع این روایات و سخنانی که در این باب گفته اند، با توجه به این که دوران ظهور، آغاز سامان یافتن امور و از بین رفتن مشکلات است ، احتمال می رود که از نظر طبیعی ، شرایط مساعدی پیش می آید، تا سال ظهور سالی پرباران و آبادان باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد