دشوارترین وظیفه یک مدیر

دشوارترین وظیفه یک مدیر

 

راه اندازی یک کسب و کار، امر ساده ای نیست و درصد بالایی از کسب و کارهایی که تازه شروع به کار می کنند، گر چه در ابتدا موفقیت هایی به دست می آورند، ولی در میانه کار به بحران بر می خورند و از هم می پاشند. این عدم موفقیت کسب و کارهای نوپا یا حتی آنهایی که چندین سال سابقه دارند، علل متفاوتی دارد که درباره آنها صدها مقاله و کتاب نوشته شده است. ما در اینجا به یکی از علل ناکامی کسب و کارها، حتی آنهایی که سابقه و اعتباری برای خود به هم زده بودند، می پردازیم و آن نارضایتی کارمندان است. حتماً لازم نیست از یک سازمان بزرگ یا صدها کارمند حرف بزنیم؛ بلکه یک کسب و کار از مدل کارآفرینی هم می تواند به خاطر این عامل از هم بپاشد. در دنیای تجارت امروز باور اساسی این است که انسان ها همان سازمان هستند و آنها هستند که می توانند موفقیت یک کسب و کار را تضمین کنند یا به دلیل نداشتن مهارت کافی، تعهد به کار، محیط کار نامناسب و ناامن یا حقوق ناکافی، دل به کار نداده به سازمان و کسب و کارشان تعلق خاطر نداشته باشند و منافع شخصی را بر منافع کل کسب و کار و سازمان ترجیح دهند. سازمانی که چنین کارمندانی دارد، نباید در انتظار موفقیت باشد؛ چون دیر یا زود این کارمندان ناراضی یا بی کفایت کسب و کار را از رونق می اندازند. در اینجا فرض ما این است که یک سازمان بزرگ یا یک کسب و کار نه چندان بزرگ، دارای کارمندانی است که همگی ماهرند، به کارشان عشق می ورزند و اهداف شان را در جهت اهداف کسب و کارشان سوق داده اند. این یکی از شروط اصلی موفقیت کسب و کار است؛ ولی تازه اول راه هستیم وحفظ این کارمندان مستعد و استفاده بهینه از توانایی های آنها و جلب رضایت شان برای ماندن در سازمان مرحله بسیار سخت تر و مهم تری است. در اینجا درباره روش هایی خواهید خواند که به شما، به عنوان صاحب یک کسب و کار، کمک می کند رضایت کارمندان تان را جلب کنید تا آنها از دل و جان کار کنند و شما بتوانید از نیروها استعدادهای نهفته آنها استفاده کنید.

رضایت کارمند از وظیفه اش
 

اگر کاری که یک کارمند انجام می دهد او را راضی کند و مطابق با تخصص و استعدادها و مهارت ها و علایق او باشد، با دل و جان کار را انجام می دهد و بهره وری بالا خواهد رفت. مثلاً زمانی که شما می بینید یک کارمند توانایی این را دارد که بخش خودش را مدیریت کند و این وظیفه را به او محول می کنید، او در خواهد یافت که رئیس و بالادستان متوجه توانایی های او هستند و این حس مسئولیت پذیری را در او دیده اند که چنین وظیفه ای را به او محول کرده اند. یا زمانی که شما به یک مسئول فروش می گویید جدا از روش های معمول فروش این اختیار را دارد که روش های نوینی هم برای افزایش فروش ابداع کند، حس خلاقیت او را به کار انداخته اید. چنین کارمندانی کار را جدی تر می گیرند، کارکرد مؤثرتری خواهند داشت و به ندرت از کار غیبت می کنند.

برآورده شدن نیاز کارمند
 

نکته کلیدی اینجاست که وقتی کارمند ببیند کارش نیازهایش را برآورده می کند، با دقت و علاقه بیشتری کار می کند. برخی نیازها در همه افراد مشترک است؛ مثل غذا، مسکن و تأمین آینده شغلی، معمولاً یک حقوق منصفانه و اینکه کارمند بداند کارش را در آینده هم ادامه خواهد داد، از کار و کارفرمایش بسیار رضایت خواهد داشت. البته دربسیاری از مشاغل امروزی این نیازها تا حدی برطرف می شوند و در حال حاضر مسئله این است که این فاکتورها به تنهایی نمی توانند رضایت کارمند را از کارش تأمین کنند.

نیازهای دیگری که امروز باید تأمین شود تا کارمند با رضایت خاطر کار کند:
 

نحوه برخورد با کارکنان و رفع نیازهای آنها؛ مثلاً رسیدگی به اعتراضات یا در نظر گرفتن مرخصی به طور عادلانه برای همه،
شرایط محیط کار،نحوه نظارت سرپرستان بر کارمندان و روش دستور دادن،انضباط حاکم بر محیط کار و برخورد یکسان با کارمندانی که از هر لحاظ یکسان هستند، نظام پاداش و اضافه حقوق به کارمندان تواناتر
شما به عنوان صاحب یک کسب و کار یا مدیریت یک سازمان باید بدانید که اگر حقوق و مزایای کارمندان شرکت رقیب که در شرایطی مشابه کار می کنند، از شرکت شما بیشتر باشد، کارمندان از کار و شرایط کار و سازمان ناراضی خواهند شد. و این چنین است که کار شما به عنوان یک مدیر و صاحب یک کسب و کار به گرهی برخواهد خورد که فقط با تدابیر خاصی باز خواهد شد و گاهی ممکن است پاسخگو نباشد. از طرفی، اگر حقوق و مزایای یک کارمند بیش از استحقاقش باشد نیز در طولانی مدت اثر عکس خواهد گذاشت و از تعهد کارمند به کسب و کار و سازمان خواهد کاست.

همسو کردن اهداف خود با سازمان، علاقه، دلسوزی و تعهد به کار
 

با این تفاسیر چه چیز باعث می شود کارمند نسبت به سازمان و کسب و کاری که در آن فعالیت می کند چنین احساس صادقانه ای پیدا کند که رسیدن به هدف خود را در پیشرفت و نیل به اهداف سازمان بداند، با تعهد و بدون هیچ گونه تقلب کار کند و سازمان را از خود و خود را از سازمان بداند؟

عواملی که باعث بروز چنین حالتی در کارمند می شوند، عبارتند از:
 

نوع شغل
 

مهم این است که کارمند تا چه اندازه کارش را مفید و به درد بخور بداند. او باید حس کند کاری که انجام می دهد، در جایی اثر خواهد گذاشت و گرهی از مشکلی باز خواهد کرد.

فرصت حضور
 

آیا کارمندی که مسئول انجام کاری است، در جریان کار آنقدر فرصت دارد که بتواند چالش های مربوط به کار را برطرف کند؟

تناسب مسئولیت با اختیار
 

کارمندی که اداره بخشی از سازمان به او محول شده آیا به قدر کافی و متناسب با مسئولیتش قدرت و اختیار دارد که بتواند بخش خود را اداره کند و بنا به تشخیص خود برای رفع مشکلات و اداره بخش مربوطه تصمیم بگیرد؟

دیده شدن
 

آیا دیگران برای کارهایی که او برای سازمان انجام می دهد، ارزش قائل هستند؟

فرصت پیشرفت
 

آیا کاری که کارمند انجام می دهد جای ترقی دارد و او در آینده می تواند از این پس به عنوان سکوی پرشی برای نیل به موقعیت های بهتر استفاده کند؟ اینها عواملی هستند که بر عملکرد کارمند و میزان تعهد و پایبندی او به اهداف سازمان تاثیر می گذارند؛ ولی بواقع، نیازهای اصلی کارمندان سازمان ها چیست که برآورده شدن یا برآورده نشدن آنها می تواند روی عملکرد آنها و در نتیجه عملکرد و موفقیت کل سازمان تأثیرگذار باشد؟

برآورده شدن پنج نیاز زیر می تواند رضایت کارمندان را جلب کند:
 

کارمند باید احساس کند او هم جزئی از یک گروه است که برای رسیدن به هدفی مشترک در حال فعالیت هستند. هر کارمند نیاز دارد حس کند فرد مهمی در سازمان است و دیگران می دانند او چه توانایی ها ومهارت هایی دارد، کارهای او به چشم بیاید و همه از ارزش کار او برای سازمان باخبر باشند. هر کارمند باید بتواند در سازمان پیشرفت کند و به فردی با قابلیت های بهتر و کلیدی تر تبدیل شود. اگر مدیر یا صاحب یک کسب و کار، به این نیازها توجه کند و پنج عاملی که بر عملکرد کارکنان تأثیر می گذارد را مد نظر قرار دهد، می تواند برای داشتن کارمندانی رضایتمند، با انگیزه و متعهد به سازمان، گام های بلندی بردارد تا آنها بهترین عملکرد را از خود نشان دهند.

برای این منظور هم راهکارهای مختلفی وجود دارد:
 

فضایی باز، دوستانه و در عین حال دارای حد و مرز مشخص ایجاد کنید که در آن کارمندان بدون ترس مشکلات، نگرانی ها و اعتراضات شان نسبت به مسائل گوناگون کار- از نظافت محیط کار گرفته تا رفتار سرکارگرها یا سرپرستان و کیفیت غذای سازمان- ابراز کنند. اجازه دهید کارمندان یا کارگران در تصمیم گیری هایی که مستقیماً بر وضعیت آنها تاثیر می گذارد شرکت کنند. به کارمندان یا کارگران اجازه دهید برای رسیدن به اهداف مورد نظر از راه و روشی که خود در نظر دارند استفاده کنند. این کار به پرورش خلاقیت آنها کمک می کند. برخی فکر می کنند اگر همه راه و روش ها و زیر و بم های کار را در قالب دستورالعملی مکتوب در اختیار کارمند بگذارند، او به راحتی و به نحو احسن کارش را انجام می دهد؛ در حالی که این کار فقط حس مسئولیت پذیری و دقت وابتکار را در کارمند یا کارگر می کشد. راه و روش های استاندارد همیشه مورد نیاز هستند؛ ولی باید به عنوان نمونه ای باشند برای کارمندان تا از آنها به ایده های خلاقانه ای برای تولید کالا یا ارائه خدمات برساند. رفتارهای شایسته و عملکردهای درخشان کارمندتان را بی درنگ مورد ستایش قرار دهید و هر چه زودتر پاداشی به او اهدا کنید. درباره رفتارهای ناشایست و عملکردهای نادرست هم برخورد کنید تا کارمند فوراً پیامد رفتارهای خوب و بدش را بببیند. هر چند وقت یکبار، تا جایی که ماهیت کارتان اجازه می دهد، به افرادی که می خواهند و می توانند، مسئولیت های بیشتری محول کنید و استقلال عمل بیشتری به آنها بدهید.
منبع:نشریه دنیای سلامت، شماره55

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد