ایده تسخیر سفارت توسط آقای اصغرزاده در جلسه شورای تحکیم وحدت مطرح شد که آقایان سیدی نژاد و احمدی نژاد با آن مخالف بودند. آقای احمدی نژاد تهدید کرد اگر قصد این کار را داشته باشید، موضوع را به آقای بازرگان منتقل می کنم! و این برخورد باعث شد این دو نفر از کمیته برنامه ریزی تسخیر کنار گذاشته شوند و عملا بار حرکت تسخیر لانه جاسوسی بر دوش دانشگاههای تهران، پلی تکنیک، صنعتی شریف و شهید بهشتی قرار گرفت.
اصل حرکت برای ۳ روز برنامه ریزی شد و قرار بود دانشجویان بخاطر اجازه ورود شاه به آمریکا، به دولت آمریکا اعتراض کنند و خواستار بازگرداندن شاه به ایران شوند. قرار براین بود که اگر پس از ۳ روز مسئله حل نشود، نمایندگانی نزد آیت ا... منتظری بروند و ایشان پیام دهند که دانشجویان برگردند.
آقای موسوی خوئینی ها بدلیل ارتباط فرهنگی که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، با دانشجویان داشتند و دانشجویان در جلسات تفسیر قرآن ایشان حضور می یافتند، در آن زمان نماینده امام در صداوسیما بودند. ما برای اینکه امام را از ماجرا مطلع کنیم، خدمت ایشان رفتیم و از ایشان خواستیم برنامه دانشجویان را به امام منتقل کنند.
ایشان گفتند امام خمینی، رهبر رسمی انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی هستند و مصلحت نیست این حرکت خودجوش را تایید یا تکذیب کنند. بنابراین شما نباید توقع پاسخ از امام داشته باشید. برای ما مخصوصا دانشجویان دانشگاه تهران مهم بود که نظر امام در این رابطه چیست و دوستان می گفتند اگر امام مخالف باشند، ما حاضر به انجام این کار نیستیم. این نظر دانشجویان را به آقای موسوی خوئینی ها منتقل کردم. ایشان در نهایت گفتند من موضوع را به امام منتقل می کنم، اگر امام مخالف بودند، نظرایشان را بصورت فوری و تا ۲ روز دیگر به شما اعلام میکنم.
۲ روز گذشت، امام نظری ندادند ولی در پیامی که در آن روزها صادر کردند، اشاره به تشدید حملات دانشجویان و طلاب بر علیه آمریکا کردند و ما دانشجویان این پیام را به عنوان پاسخ مثبت امام تلقی کردیم.
* تاثیرات تسخیر سفارت
معتقدم این حرکت یکی از تاثیرگذار ترین وقایع انقلاب بود و باعث شد تا تهدیدهای جدی از «سر» انقلاب عبور کند. در آن زمان بحث کودتا بصورت جدی مطرح بود و اگر این حرکت انجام نمیشد انقلاب و نظام نوپای جمهوری اسلامی بر اثر کودتایی شبیه کودتای سال ۱۳۳۲ ضربه میخورد و یا با روند استحاله از درون، از مسیر خود خارج میشد.
حرکت تسخیر لانه جاسوسی به غیر از نحوه ورود که با پریدن دانشجویان از روی نرده ها و بستن چشمهای گروگانان در روزهای اول، کمی خشن بود، ولیکن در سایر جهات به عنوان یک حرکت اعتراضی مستقل دانشجویی هویت داشت. شورای مرکزی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، با هوشمندی خود و تحت هدایت آقای موسوی خوئینی ها توانست یکی از مهمترین و حساسترین جریان های گروگانگیری را در عرصه بین المللی مدیریت کند.
دانشجویان توانستند در یک دوره طولانی ۱۴ ماهه حقانیت خواسته های منطقی خود را برای دنیا اثبات کنند و در عین حال در طول دوره گروگانگیری، آمریکایی ها را مانند «گل» نگهداری کردند. در دوره ۴۴۴ روز گروگانگیری رفتار دانشجویان با گروگانهای امریکائی کاملا انسانی و اسلامی بود و حتی پخت غذاهای آنان توسط آشپز پاکستانی خودشان انجام میگرفت تا با ذائقه آنان سازگار باشد.
* ختم مسئله تسخیر سفارت
هنگامی که ماجرا خیلی بزرگ شده بود و در داخل هم میان سران کشور برای ختم آن اختلاف نظر وجود داشت، امام تدبیر هوشمندانه ای اتخاذ کردند و فرمودند این موضوع بماند تا اینکه مجلس تشکیل شود و نمایندگان مردم درمورد آن تصمیم گیری کنند.
این موضوع باعث شد گروگانها در یک مدت طولانی توسط دانشجویان نگهداری شوند تا مجلس تشکیل شود و نهایتا در چارچوب مصوبه مجلس و امضای قرارداد الجزایر، گروگانها در بهمن ۱۳۵۹ آزاد شدند.
من در مورد خاطرات آن زمان یک جزوه ۴۰ صفحه ای نوشته ام تا مرور زمان موجب فراموش شدن آنها نشود و در یک فرصت مناسب آن را منتشر میکنم. برای نمونه مواردی را خدمتتان عرض میکنم. یکی دو ماه بعداز گروگانگیری دانشجویان تصمیم به آزاد کردن گروگانهای زن و سیاه پوست غیرجاسوس گرفتند، که موضوعی اخلاقی و انسانی بود و اثرات انسانی زیادی داشت و خواسته های منطقی دانشجویان مجددا در سطح جهان و در تمام رسانه های دنیا مطرح شد. دانشجویان همچنین پس از کسب اطلاعاتی مبنی بر تصمیم آمریکا برای انجام عملیات آزادسازی گروگانها، آنان را در گروههای چند نفره به نقاط مختلف کشور منتقل کردند تا امکان آزاد سازی گروگانها طی یک عملیات وجود نداشته باشد.
برای حفاظت از لانه جاسوسی و جلوگیری از تهدیدات خارجی و پیشگیری از فرار گروگانها تدابیری اندیشیده شده بود، از جمله آنکه حفاظت خارجی سفارت برعهده سپاه قرار گرفته بود و حفاظت داخل سفارت با انجام آموزشهایی بر عهده دانشجویان بود.
گروگانها بطور کلی، دو دسته بودند گروه اول مغز و گروه دوم بازو! مغزها برای فرار نقشه می کشیدند و بازوها عامل عملیات بودند. ما این را متوجه شده بودیم و به همین علت آنها را جدا از هم نگهداری می کردیم.
در یکی از بازرسی ها در بالشت یکی از گروگان ها به نام «جان لیمبرت» کاغذی را پیدا کردیم و او به این موضوع اعتراف کرده بود. این ها طرح ها را می نوشتند و در زمان توالت رفتن، دست نوشته ها را لابلای دستمال کاغذی رول میگذاشتند که بصورت تصادفی به نفر دیگر منتقل می شد.
تعداد گروگانان ۶۵ نفر بود که ۳ نفر از آنان کارمند سیا بودند. البته در زمان تسخیر سفارت در ۱۳ آبان ۵۸ سه نفر از کارکنان سفارت از جمله کاردار آمریکا « لینگن» برای ملاقات به وزارت امورخارجه ایران رفته بودند که پس از مدتی که در اختیار وزارت خارجه بودند به سفارت منتقل و در اختیار دانشجویان قرار گرفتند. با احتساب این سه نفر مجموعاً ۶۸ گروگان آمریکائی در اختیار دانشجویان بودند.
در هنگام تسخیر سفارت در طبقه دوم ساختمان اصلی سفارت، به یک درب ضخیم گاوصندوقی رسیدیم که بچه ها پشت آن ماندند درحالیکه آمریکایی ها داخل آنجا بودند و از فرصت استفاده کرده و اقدام به از بین بردن اسناد کردند. این اسناد ۳ دسته بودند. دسته اول میکروفیشهای بسته بندی شده وجود داشت که با چکش آنها را از بین برده بودند.
دسته دوم اسناد اسکن شده روی فیلم های رادیولوژی بود که با دستگاهی، آن ها پودر کرده بودند. دسته سوم اسناد را هم به کاغذخردکن ها داده بودند و آنها را رشته رشته کرده بودند. البته بخشی از اسناد دسته سوم توسط گروهی از دانشجویان و دانشآموزان باز سازی شدند. از این اسناد بازسازی شده مطالبی در رابطه با فعالیتهای محرمانه آمریکا در ایران بدست آمد که تحت عنوان «اسناد رشته ای» چاپ و منتشر شد.
* آقای مهندس! آیا راهِ کارهایی مانند تسخیر سفارت هنوز باز است؟
نخیر. این حرکت در سال ۱۳۵۸ و در شرایطی که انقلاب کاملا تثبیت نشده و نظام جمهوری اسلامی نوپا بود می توانست معنی داشته باشد.
* تفاوت تسخیر سفارت آمریکا با تسخیر اخیر سفارت انگلیس چه بود؟
تفاوت آن درخود جوش تسخیر کنندگان بود.