مصاحبه خواندنی با محمد بنا سرمربی کشتی فرنگی

محمد بنا دولت قبل بیشتر به ورزش توجه می کرد / سرم را هم بشکنند در آستانه المپیک قهر نمی کنم

محمد بنا ۱۲ سال است که با کشتی ازدواج کرده. او در کارش به هیچ عنوان آدم کوچکی نیست. قبول دارد تفکراتش جاه‌طلبانه است اما تاکید می‌کند این جاه‌طلبی هیچ‌وقت شخصی نبوده. همین موضوع هم باعث شده که در آستانه المپیک ریو به دنبال تعامل با رسول خادم باشد تا به کرسی نشاندن عقایدی که سال‌ها قبل به خاطر آن‌ها جنگیده بود.

اما آقای خاص کشتی فرنگی ایران یک نکته را هم در لفافه گوشزد می‌کند: «یادتان باشد تعاملم با مسئولان فدراسیون در جریان مرحله نهایی انتخابی حساس می‌شود.»  همه جور مربی و سرمربی آمدند و رفتند. ۳ سال و نیم تمام وقت تلف شد. آخر چه شد؟ دیدند که چاره‌ای ندارند و دوباره به سراغ من آمدند. آن هم در این موقعیت حساس. لذا تشخیص داده شد در این موقعیت حساس باید با هم تعامل داشته باشیم. یک مقدار از طرف من، یک مقدار هم از طرف آن‌ها تا مشکلی پیش نیاید. شکر خدا تا الان هم مشکلی پیش نیامده. اما یادتان باشد از این بعدش حساس می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. چون ابتدا مسابقات گزینشی را در پیش داریم و بعد از آن فدراسیونی‌ها می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهند فرآیند نهایی انتخابی را درنظر بگیرند. آن‌جا دیگر موقعیتی است که باید ببینیم تیغ چه کسی بیشتر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌برد و زورش بیشتر می‌رسد.»

* این بار اگر قهر کنم مردم مرا می‌کشند

اما آیا بنا در مرحله نهایی انتخابی زیر بار فرآیند مدنظر فدراسیون می‌رود؟ خودش می‌گوید: «اگر در یک موقعیت زمانی خاص کاری به نفع کشتی باشد، حتی اگر به من بگویند‌۱۰ نفر را هم جابه‌جا کن می‌گویم، چشم. نوکرتان هستم. من با تفکراتم زندگی می‌کنم. تفکراتم تفکرات جاه‌طلبانه بود اما نه جاه‌طلبانه شخصی. تفکرات جاه‌طلبانه‌ای بوده که کشتی فرنگی را به این نقطه رسانده. سعی می‌کنم افراد را با دلایل منطقی قانع کنم که انجام یک‌سری از کارها در این مقطع از زمان به نفع‌مان است. فکر هم می‌کنم هر آدمی‌ که عقل داشته باشد، حرف منطقی را قبول می‌کند.»

به بنا می‌گوییم اگر حرف منطقی‌تان مورد قبول واقع نشد چه می‌کنید، می‌گوید: «با سر می‌روم توی دیوار.»

به او می‌گوییم یعنی قهر نمی‌کنید‌ که می‌گوید: «قهر نمی‌کنم. اگر این بار قهر کنم فکر می‌کنم مردم به در خانه‌ام بیایند و مرا بکشند. واقعا می‌گویم. چون سری قبل در زمان برگزاری مسابقات جهانی اصلا من طوری نرفتم که شرایط به‌‌هم ریخته شود. مربیانم را گذاشتم ماندند و به کشتی‌گیرانم هم گفتم بمانند. ما که رفتیم اوضاع به‌هم ریخت و همه کاسه‌کوزه‌ها را سر من خراب کردند. طوری که تا یک‌ سال کسی جرات نداشت اسم مرا به زبان بیاورد. مرا به عنوان خائنی جلوه دادند که درست در زمان برگزاری مسابقات جام‌جهانی‌ تهران، آن هم در شرایطی که تیم‌های خارجی به ایران آمده‌ بودند، تیم ملی را رها کرده‌ام. الان در آستانه المپیک ریو اگر بزنند و ۱۰۰ جای سرم را هم بشکنند، می‌گویم بیایید همه سرم را بشکنید اما من جایی نمی‌روم.»

* اختیاراتم را گرفتند من هم رفتم

اما این‌که چه شد محمد بنا علی‌رغم این‌که به احمدی‌نژاد رئیس‌جمهوری وقت ایران قول داده بود در راس سرمربی‌گری تیم ملی کشتی فرنگی بماند، اما به یک‌باره تصمیم به رفتن گرفت، موضوعی است که بنا در توضیح آن می‌گوید: «در آن زمان حرفی از رفتن و قهر من نبود. تازه المپیک لندن برگزار شده بود و قبل از المپیک من اعلام کرده بودم که آدم‌های بزرگی را کنار خودم داشتم و فکر می‌کنم اگر من بخواهم بروم، این آدم‌ها بتوانند تیم ملی را اداره کنند. گفتم بعد از‌۱۰، ۱۲ سال که کار کرده‌ام، دیگر خسته شده‌ام و می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم کنار بنشینم و لذت ببرم. اصلا آن زمان حرفی از قهر نبود که قهر کنم. این مصاحبه را آقای احمدی‌نژاد شنیده بود که طی مراسم تقدیر از مدال‌آوران المپیک به من گفت که تو نباید بروی. من هم گفتم چشم ولی به شرط‌‌ها و شروط‌‌ها. تیم محمد بنا قهرمان المپیک شده. پس اگر قرار است بنا بماند، باید به آن‌هایی که‌۱۰ سال با او بدبختی کشیدند و بنا به آن‌ها قول داد که بمانید چون چنین می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و چنان، توجه شود. من برگشتم و دیدم چیزی که فرق نکرده هیچ، تازه یک‌سری از چیزهایی هم که داشتیم را هم دارند از ما می‌گیرند. مثل اختیاراتم. چون در زمان خطیب هم رسول خادم در فدراسیون بود دیگر. سر همین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مسائل من گفتم نه، نمی‌مانم.»

* تشخیص با من است نه هیچکس دیگر

«اگر احساس کنم کشتی‌گیری نیاز به مسابقه دارد، کسی نمی‌تواند تغییری در نظرم ایجاد کند. به خصوص در سال‌هایی که اختیارات کامل‌ داشتم، کسی نمی‌توانست روی حرفم حرف بزند. اما همین ۲ سال پیش در زمان خادم در جریان مسابقات جام زیمباتلی مجارستان(که امسال اجازه شرکت به شاگردانم را ندادم) اسم حمید سوریان را داده بودم که به مسابقات برود. اما روز آخر دیدم حمید ساکش را برداشته و دارد می‌رود. به او گفتم کجا می‌روی؟ گفت‌ آقا من مریضم. نمی‌توانم به مسابقات بروم. به او گفتم برگرد. شما می‌روی و مسابقه هم می‌دهی. رفت. طلا هم گرفت و برگشت. یعنی اگر تشخیص بدهم کشتی‌گیری باید در مسابقه‌ای کشتی بگیرد، باید آن اتفاق بیفتد. اما اگر صلاح بدانم فلان کشتی‌گیر به فلان مسابقه نباید برود، اگر زمین و زمان هم جمع شوند، باید حرفم را عملی کنم. حال می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد پروتکل باشد یا هر چیز دیگر. تشخیص با من است، نه با هیچ‌کس دیگر.»

* بنا باید بمیرد اگر کشتی‌گیری بخواهد برای خودش تمرین کند

وقتی به بنا می‌گوییم شایعاتی که درخصوص تمرینات انفرادی حمید سوریان به گوش می‌رسد و حتی گفته می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود او اگر دوست داشته باشد با دیگر کشتی‌گیران تمرین می‌کند، در غیر این‌صورت خصوصی تمرین می‌کند، به شدت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خندد و می‌گوید: «یک زمان‌هایی از برخی شایعات خنده‌ام می‌گیرد. مثلا زمانی که من قهر کرده و رفته بودم یکی از کشتی‌گیران که نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم اسمش را بیاورم به من گفت آقا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهی‌ صحبت کنم شما برگردی؟ به او توپیدم و گفتم محمد بنا باید بمیرد اگر روزی بیاید که یک کشتی‌گیر بخواهد باعث برگشتن او برسرکارش شود و بمیرد محمد بنا اگر روزی یک کشتی‌گیر بخواهد برای خودش کار کند. حال این کشتی‌گیر هر کسی که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد باشد. بزرگ‌تر از حمید سوریان که نداریم. سوریان خودش یک سمبل اخلاق است، نه در رفتار با من، بلکه با کادر‌فنی‌های قبلی هم همیشه با احترام رفتار کرده. او همیشه احترام بزرگ‌ترها را نگه داشته ‌و الان هم دارد روی برنامه‌ای که برای او در نظر گرفته شده کار می‌کند.»

* هر وقت اختیار تام داشتم نتیجه مثبتی به دنبال داشته

بنا لابه‌‌لای صحبت‌هایش تاکید می‌کند که دوران اختیارات تامش در عرصه سرمربی‌گری به زمان ریاست طالقانی بر فدراسیون کشتی برمی‌گردد: «‌در زمان ریاست محمدرضا طالقانی بر فدراسیون کشتی اختیار تام داشتم. هر زمانی‌که در فدراسیون کشتی کار کردم، چه زمان طالقانی و چه زمان یزدانی‌خرم و چه بعد از آن، هر زمان که احساس کردم اختیارات لازم را ندارم، رفتم. چون من با تفکرات خودم زندگی می‌کنم. یک زمان صلاح می‌دانم خلاف جهت آب شنا کنم. اگر همه از یک طرف می‌دوند، من از یک طرف دیگر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دوم. همیشه سعی کرده‌ام استقلال کاری‌ام را حفظ کنم. هیچ‌وقت از اختیاراتم سوءاستفاده نکردم و هر وقت اختیار تام داشتم، نتیجه مثبتی به دنبال داشت. چیز بدی نبود.»

* غلام محمدی مربی خیلی خوبی است

اگر اختیارات تام محمد بنا را غلام محمدی داشت، چه اتفاقی در کشتی آزاد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌افتاد؟ بنا می‌گوید: «غلام محمدی، مربی خیلی خوبی بود. البته این را بگویم‌ همان‌طور که طالقانی مرا وارد عرصه مربی‌گری کرد، رسول خادم هم غلام محمدی را به عرصه مربی‌گری آورد. چون در زمان فدراسیون طالقانی، رسول خادم مدیر تیم‌ها‌ی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ملی بود. بعدها هم که یزدانی‌خرم رئیس فدراسیون شد، غلام محمدی را به عنوان سرمربی تیم ملی کشتی آزاد انتخاب کرد. او طی ۳، ۴ سالی که سرمربی بود، همراه با محسن کاوه (مربی تیم ملی) نتایج درخشانی گرفتند. محمدی از مربیان خیلی خوبی بود که متاسفانه نشد در این فدراسیون به کارش ادامه دهد.»

وقتی به او می‌گوییم لابد‌ آقای خادم صلاح دیده که چون خودش محمدی را آورده، خودش هم او را بردارد، بنا می‌گوید: «این تصمیمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ است که رسول خادم به عنوان رئیس فدراسیون گرفته. بالاخره هر‌کسی یک‌سری تفکراتی دارد. خیلی‌ها تفکرات مرا دوست ندارند. خیلی‌ها اصلا خود مرا دوست ندارند. این خیلی‌ها منظورم افراد حاضر در حرفه خودمان است. مثلا در تفکرات من این جا افتاده که همیشه ایرج اسفندیاری‌فرد‌ باید‌ باشد. اگر جمشید خیرآبادی بود، باید درکنارم باشد. همین فرهاد اسماعیل‌نژاد وقتی من نبودم هزار جور ناسزا در جریان مصاحبه‌هایش به من گفت ولی او هم باید درکنارم باشد. این رفاقت نیست. اگر بنا به رفاقت باشد،‌۴۰ سال است که با رشید محمدزاده رفیق هستم. او کسی است که همه مربیان فرنگی را مربی کرده اما چرا الان در‌کنارم نیست؟ چون من رفیق‌باز نیستم و می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانم او فقط به درد مقطع نوجوانان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد. غلام محمدی هم مربی بسیار موفقی است اما تشخیص خادم این است که او نباشد.»

* علی‌اکبری نان خشک هم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد قهرمان المپیک می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد

بنا می‌گوید آرزو داشته تیم ملی قبل از سال ۲۰۰۳ دست او بود. تیمی‌ که علی غریبی و خیلی‌های دیگر را در ترکیب داشته. نام علی غریبی که به میان می‌آید، یاد ۳ دوپینگی‌ محروم(مادم‌العمر) کشتی فرنگی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌افتیم؛ غریبی، امیر علی‌اکبری و طالب نعمت‌پور. اما استراتژی بنا برای مهار دوپینگ در بین شاگردانش در سال قبل از المپیک چیست؟ خودش می‌گوید: «دوپینگ در سراسر دنیا وجود دارد اما نگاه ما به دوپینگ یک نگاه جنایت‌کارانه است. همین که فردی را از رشته‌ای که به خاطر آن دوپینگ کرده، محروم می‌کنیم یعنی بدترین مجازات. دیگر نمی‌توانیم سر فرد دوپینگی را ببریم که. من همیشه می‌گویم امیر علی‌اکبری اگر نان خشک هم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد قهرمان المپیک می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد. اما وقتی مسئله دوپینگ به میان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید مردم فکر می‌کنند علی‌اکبری قد یک خودکار بوده و با زدن آمپول دوپینگ این قدر شده. نه بابا این‌طور نیست. اگر قرار بود این آمپول‌ها کاری کند، بچه‌های همه داروخانه‌چی‌ها قهرمان المپیک بودند. ورزشکاران ما الان قربانیان دوپینگ هستند. نوع دوپینگی که در ایران است‌۳۰ سال پیش در کشورهای پیشرفته انجام می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد. الان دیگر دوپینگ شکل‌های دیگری دارد. هر چقدر هم که شما اطلاع رسانی کنید، فایده‌ای ندارد. تا زمانی که ورزش قهرمانی وجود دارد مسئله دوپینگ هم وجود دارد.»

خراسان ورزشی


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد